وقتی خودتان زبان آلمانی را یاد میگیرید، تجربه شما متفاوت از سایر افراد و منحصربهفرد است.
گاهی اوقات از اصول اولیه دور میشوید و چیزهای عجیب (و جذابی) را میآموزید. من گفتن کلمه “روح” و “غار یخی” را به آلمانی زودتر از “از دیدار شما خوشحالم” و “میتوانم لطفا رد شوم؟” یاد گرفتم.
و من در این مورد تنها نیستم. گاهی اوقات، بهخصوص زمانی که به جای شرکت در کلاس، خودتان یادگیری یک زبان را شروع میکنید، ممکن است کلمات جالب و سرگرمکننده را به یادگیری اطلاعات بسیار مهم و ضروری برای زندگی روزمره در آلمان ترجیح دهید.
این مسئله میتواند به طور بالقوه در زندگی اجتماعی شما در آلمان تأثیر بگذارد. اما ناامید نشوید. ادامه مطلب را مطالعه کنید تا برخی از مهمترین عبارات مورد نیاز برای عملکرد بهتر در زندگی روزمره در آلمان را فرا بگیرید، عباراتی که باعث میشود شما مثل یک متکلم حرفهای آلمانی به نظر برسید.
علاوه بر دانستن عبارات کاربردی که برای مدیریت زندگی روزمره در آلمان نیاز دارید، شناختن اصطلاحات و مفاهیم و عباراتی که منحصر به یک زبان هستند و هنگام ترجمه به زبان مادری شما بیمعنی هستند نیز مفید است.
دانستن اصطلاحات و عبارات مهم شما را از جمع سایر زبان آموزان متمایز میکند، و شما به عنوان کسی که به وضوح کار کرده است تا به عمق بیشتری در این زبان و کشف اصطلاحات خاص آن دست پیدا کند، برجسته خواهید بود.
چرا عبارات رایج آلمانی برای یادگیری مهم هستند؟
به نظر میرسد پاسخ این سوال به اندازه کافی ساده است، درست نیست؟ آنها را همه جا در مکالمه آلمانی خواهید شنید- انتظار میرود آنها را بفهمید، به آنها پاسخ مناسب دهید و بدانید که خودتان چگونه آنها را بگویید. چند مثال، از این که به لطف این عبارات رایج آلمانی، خود را در موقعیتهای موفقیت یا شکست مییابید، آورده شده است:
- آنها اغلب برای زندگی روزمره ضروری هستند.
فریاد زدن جمله اشتباه برای عبارت “ببخشید” در یک واگن مترو شلوغ، فوراً شما را به عنوان یک گردشگر یا یک خارجی معرفی میکند. از آنجا که عبارات روزمره بسیار متداول است، یادگیری آنها بلافاصله دانش زبان آلمانی شما را افزایش میدهد و زندگی روزمره را بسیار آسانتر میکند.
- فهمیدن اصطلاحات، اگر آنها را از قبل نشناسید، دشوار خواهد بود.
همانطور که گفته شد، اصطلاحات اغلب زمانی که مستقیما به یک زبان دیگر ترجمه میشوند، بیمعنی هستند. برخی اصطلاحات آلمانی همان اصطلاحات فارسی هستند، اما برخی دیگر وقتی به فارسی ترجمه میشوند معنی ندارند. شما فقط باید به سادگی آنها را بشناسید- و اگر بخواهید آنها را یاد بگیرید، ممکن است دفعه بعد که دوست آلمانی شما شروع به صحبت در مورد “سگ-خوک درونی” خود میکند یا عاقلانه به شما میگوید “ساعتهای صبح در دهان خود طلا دارند” خودتان را دچار سردرگمی زیادی کنید.
- استفاده از عبارات رایج باعث میشود شما بیشتر شبیه یک متکلم بومی به نظر برسید.
استفاده از اصطلاحات و عبارات خود به سادگی باعث میشود که شما بیشتر مثل یک متکلم بومی، کسی که در آلمان زندگی کرده، فرهنگش را تجربه کرده و با آلمانیها دوست شده است به نظر برسید، تا کسی که فقط از کتابهای درسی یا منابع رسمی دیگر تحصیل کرده است.
نحوه یادگیری عبارات رایج آلمانی
روشهای زیادی برای یادگیری عبارات آلمانی وجود دارد، اما بهترین آنها معمولاً شامل کنکاش در مورد منابع غیررسمی است. یعنی خارج شدن از کلاس، مصرف فرهنگ آلمانی یا صحبت با چند فرد آلمانی. در اینجا ما روشهای خاصی را ارائه دادهایم که میتوانید در مورد یادگیری عبارات رایج آلمانی پیش بگیرید. این موارد را امتحان کنید، تا مطمئن شوید به سرعت عبارات و اصطلاحات جدید را انتخاب خواهید کرد.
- شوهای تلویزیونی را تماشا کنید یا به موسیقی گوش دهید.
شوهای تلویزیونی و موسیقی غالباً روشهای خوبی برای یادگیری اصطلاحات و عبارات عامیانه یک زبان است. برخی از برنامه های تلویزیونی آلمانی را چک کنید یا به این لیست از آهنگ های کلاسیک آلمانی نگاه کنید تا برخی از رسانه های جدید را برای مصرف و یادگیری فرهنگ و زبان آلمانی از آنها پیدا کنید.
- از دوستان آلمانی خود لیستی از عبارات رایج را درخواست کنید.
اگر دوستانی آلمانی دارید، توجه داشته باشید که وقتی آنها چیزی میگویند که شما کاملاً درک نمیکنید، از آنها بخواهید که توضیح دهند یا از آنها بخواهید لیستی از چند عبارت و اصطلاحاتی که روزانه از آنها استفاده میکنند، در اختیار شما قرار دهند و برای یادگیری آنها تمرین کنید.
- مطمئن شوید که عبارات را در مکالمات روزانه خود ادغام کنید.
مانند هر جنبه یادگیری زبان، تمرین، تمرین، تمرین مهم است. هر چند وقت یکبار از عبارات زندگی روزمره استفاده کنید، اصطلاحات مورد علاقه خود را انتخاب کنید و روی ادغام آنها در مکالمه خود کار کنید. به زودی، شما یک شخصیت آلمانی را از طریق الگوهای منحصر به فرد زبان و انتخاب واژگان ایجاد خواهید کرد – درست مثل اینکه چگونه شخصیت خود را از طریق انتخاب زبان و شیوه صحبت کردن به زبان مادری ابراز میکنید.
عبارات رایج آلمانی که شما را مانند یک حرفه ای نشان می دهند
فرقی نمیکند شما در حال یادگیری آلمانی “فقط به همین دلیل” هستید یا به این دلیل که قصد بازدید از آلمان را دارید یا به آنجا مهاجرت میکنید، آشنایی با برخی از اصول زبان آلمانی نه تنها در زندگی روزمره مفید است بلکه میتواند باعث تقویت تجربیات شما به روشهای مختلف شود.
در این پست وبلاگ میخواهم شما را با عبارت و اصطلاحات آلمانی آشنا کنم که به شما در زندگی در آلمان کمک میکنند. از معرفی خود به دوستان یا همکاران جدید تا مسیریابی در حمل و نقل عمومی و یا اطلاع رسانی به دیگران که به درستی متوجه نمیشوید – یا به سختی متوجه میشوید – امیدوارم این پست وبلاگ تمام نیازهای زبانی سفر شما را پوشش دهد! بنابراین بدون اتلاف وقت بیشتر، بیایید به عبارات و اصطلاحات آلمانی بپردازیم که باید یاد بگیرید تا مانند یک متکلم بومی به نظر برسید!
-
معرفی خود و سلام کردن
روشهای مختلفی برای معرفی خود به زبان آلمانی یا به سادگی، گفتن “سلام” وجود دارد- برخی از آنها رسمیترند و بعضی از آنها تقریباً در هر موقعیتی به کار میآیند. این عبارات آلمانی برای باز کردن یخ مکالمه بسیار عالی عمل میکنند، بهخصوص وقتی که از اولین قدمهای خود برای صحبت آلمانی با گویندگان بومی دستپاچه هستید.
- Guten Tag! : روز بخیر!
این عبارت تقریباً در هر ساعت از شبانه روز بجز عصرها به کار میآید. میتوانید هنگام ورود به فروشگاه، نزدیک شدن به یک فرد غریبه تا از او بخواهید راهنمایی کند یا هنگام صحبت تلفنی با کسی از آن استفاده کنید.
- Guten Morgen! : صبح بخیر!
این عبارت هم به صورت حضوری و هم در مکالمه تلفنی استفاده میشود. این روش معمول و در عین حال رسمیتر برای سلام دادن به دیگران در صبح است.
- Guten Abend! : عصر بخیر!
این روش رسمی گفتن “عصر بخیر” در زبان آلمانی است. معمولاً از حدود ساعت شش عصر میتوانید از “Guten Abend” استفاده کنید، اما ممکن است برخی افراد زودتر از آن استفاده کنند.
ممکن است متوجه شده باشید که معادل آلمانی اصطلاح “بعد از ظهر بخیر” واقعاً در زبان آلمانی وجود ندارد. در عوض، در ساعات صبح تا حدود ساعت یازده از “Guten Morgen” استفاده میکنید، و پس از آن میتوانید “Guten Tag” را انتخاب کنید. در آلمان در مورد زمان متوقف کردن استفاده از “Guten Morgen” و همچنین زمان شروع استفاده از “Guten Abend” جای بحث وجود دارد، بنابراین اگر می خواهید جانب احتیاط را رعایت کنید، همیشه می توانید عبارات زیر را انتخاب کنید:
- Hallo! : سلام!
این روشی غیررسمی تر برای سلام گفتن به کسی به زبان آلمانی است، اما میتوان از آن در هر ساعت از روز استفاده کرد. هنگامی که صحبت از روشهای غیر رسمیتر سلام کردن می شود، می توانید به سادگی بگویید “Hi!”؛ عبارتی که در آلمان نیز استفاده میشود.
هنگام معرفی شدن به گروه جدیدی از افراد، مواردی وجود دارد که ممکن است از شما پرسیده شود، مانند:
- Wo kommst du her? : اهل کجا هستید؟ (غیر رسمی)
- Woher kommen Sie? : اهل کجا هستید؟ (رسمی)
به عنوان مثال:
- Ich bin aus New York. یا Ich komme aus New York. : اهل نیویورک هستم.
اگر فقط می خواهید بیان کنید از کدام کشور هستید، می توانید بگویید:
- Ich komme aus Amerika/Kanada/Spanien. : اهل ایالات متحده/کانادا/اسپانیا هستم.
همچنین میتوانید بگویید:
- Ich bin Amerikaner/Kanadier/Spanier. : آمریکایی/کانادایی/اسپانیایی هستم
توجه داشته باشید که این عبارت مربوط به آقایان است. اگر خانم هستید، بیان صحیح این است:
- Ich bin Amerikanerin/Kanadierin/Spanierin.
بعد از معرفی اولیه خودتان، به سادگی میتوانید بگویید:
- Freut mich, Sie kennen zu lernen. : از دیدار شما خوشحالم.
یا اگر با جمعیت جوانتری صحبت میکنید یا در یک محیط کمتر رسمی به سادگی عبارت زیر را انتخاب کنید:
- Freut mich, dich/euch kennen zu lernen. : بجهها از دیدار شما خوشحالم.
- Wie lange lebst du schon in Stuttgart? : چند وقت است که در اشتوتگارت زندگی میکنید؟
- Leben Sie schon lange hier? : آیا شما مدت طولانی در اینجا زندگی کردهاید؟ (مؤدبانه)
احتمالاً با تفاوت “Sie” و “du” در آلمانی آشنا هستید- “شما-تو” ی رسمی در مقابل “شما-تو” ی غیررسمی و خانوادگی تر. وقتی شک دارید، همیشه “Sie” مؤدبانهتر را انتخاب کنید، به خصوص اگر قبلاً با شخص ملاقات نکردهاید. معمولاً وقتی افراد با استفاده از روشی از مخاطب قرار دادن که رسمیت کمتری داشته باشد راحت هستند، موارد زیر را ارائه میدهند.
- “Sie können du zu mir sagen” یا “Du kannst mich duzen” : که در واقع بدین صورت ترجمه میشود: “میتوانی مرا تو صدا کنی.”
در حالی که ممکن است این عبارت برای شما کاملاً گیجکننده و غیرمنطقی به نظر برسد، برای بومیان آلمانی کاملا معنیدار است!
مسیریابی در حمل و نقل عمومی و گشت زدن
بر کسی پوشیده نیست که آلمان از یک سیستم حمل و نقل عمومی عالی برخوردار است. در حالی که شکایت از قطارها که الف) همیشه دیر میرسد، ب) هرگز تمیز نیست، ج) خیلی سرد، یا د) خیلی گرم است، یک سنت ملی است، آلمانیها عمیقا از راحتی عدم استفاده از خودروی خود هنگام تلاش برای رسیدن به جایی قدردانی میکنند.
مسیریابی در سیستم حمل و نقل عمومی در ابتدا میتواند سخت باشد؛ به خصوص اگر عادت نداشته باشید سوار قطارهای عمومی و اتوبوسها شوید.
با استفاده از این عبارات مفید آلمانی، هیچ مشکلی برای گشت زدن ندارید! در کنار آن، عبارات دیگری را ارائه خواهم داد که هنگام گشت و گذار در آلمان در دسترس شما باشند.
حین استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی
انواع مختلفی از قطار در آلمان وجود دارد. در بیشتر شهرها U-Bahn (“Untergrundbahn”، “قطار زیرزمینی”) و S-Bahn (“Stadtschnellbahn”، یک قطار سریع السیر درون شهری)، و همچنین قطارهای منطقهای برای رفت و آمد در بین شهرهای بزرگتر ( به اصطلاح قطار ICE Zug یا Intercity Express یا به سادگی ICE) یا قطارهایی برای مسافرت بین شهرهای مختلف که به سرعت قطارهای ICE نیستند.
عبارات آلمانی زیر میتوانند هنگام استفاده از قطارهای عمومی مفید باشند:
- Mit welchem Zug/mit welcher U-Bahn/mit welcher S-Bahn komme ich nach Pankow? : برای رسیدن به Pankow باید سوار کدام قطار / U-Bahn / S-Bahn شوم؟
- Von welchem Gleis aus fährt der Zug? : قطار از کدام سکوی خارج می شود؟
- Hält diese S-Bahn an der Haltestelle Feuersee? : آیا این قطار در ایستگاه “Feuersee” توقف میکند؟
- Wann fährt der Zug ab? : چه زمانی قطار حرکت میکند؟
- Ist dies der Zug/Bus nach Esslingen? : آیا این قطار / اتوبوس به Esslingen میرود؟
- Entschuldigen Sie, fährt dieser Zug/Bus nach…? : ببخشید لطفاً این قطار / اتوبوس به … میرود؟
هنگام مراجعه به افراد غریبه برای پرسیدن سؤال یا آدرس، همیشه باید از فرم مودبانه “Sie” (شما) استفاده شود.
- Wann fährt der nächste Bus nach Mitte? : چه زمانی اتوبوس بعدی به Mitte حرکت میکند؟
در این حالت، “Mitte” – مرکز – به منطقهای در برلین اشاره دارد. اگر به این منطقه اشاره نمیکنید، بلکه به هر مرکز شهر اشاره دارید، میتوانید بگویید:
- Wann fährt der nächste Bus in die Innenstadt? : چه موقع اتوبوس بعدی به مرکز شهر حرکت میکند؟
- Was kostet ein Ticket nach Stuttgart? : بلیط اشتوتگارت چند است؟
کلمه آلمانی “Ticket” میتواند برای بلیط اتوبوس و قطار استفاده شود. اگر میخواهید دقیقتر باشید، میتوانید از کلمه “Zugticket” (بلیط قطار) یا “Busticket” (بلیط اتوبوس) استفاده کنید. اگرچه به طور کلی، کلمه ” Ticket” معمولاً برای مردم کافی است تا آنچه را که شما به آن اشاره میکنید متوجه شوند.
- Ich möchte nach Prenzlauer Berg. Wie komme ich am besten dorthin? : من میخواهم به Prenzlauer Berg بروم. چگونه میتوانم بهترین مسیر به آنجا را پیدا کنم؟
- Wann fährt der letzte Zug/Bus nach Tübingen? : آخرین قطار/ اتوبوس به مقصد Tübingen چه موقع حرکت میکند؟
- Ein Ticket/zwei Tickets nach Stuttgart-Vaihingen bitte. : یک بلیط / دو بلیط برای Stuttgart-Vaihingen، لطفاً.
گشت و گذار در مناطق جدید
یکی از مزیتهای شهرهای آلمان و شهرهای کوچکتر این است که بسیاری از نقاط دیدنی را میتوان پیاده کاوش کرد. برای عبور از A به B، لزوماً نیازی به استفاده از ماشین ندارید.
در صورتی که نیاز به راهنمایی داشته باشید، بخصوص هنگامی که در یک منطقه ناآشنا هستید، مهم است که موارد پایهای را بدانید. من همچنین موارد اساسی مانند درخواست زمان را نیز در لیست زیر ذکر کردهام، زیرا وقتی ساعت ندارید یا اینکه باتری تلفن شما تمام شده است، میتواند بسیار مفید باشد.
- Entschuldigen Sie, ich habe eine Frage. : ببخشید، من یک سوال دارم.
- Wie komme ich zur Stiftskirche? : چطور میتوانم به Stiftskirche بروم؟
- Gibt es hier in der Nähe eine Touristeninformation? : آیا مرکز اطلاعات توریستی در نزدیکی وجود دارد؟
- Kennen Sie einen Mietwagenverleih in der Nähe? : آیا خدمات اجاره خودرو در حوالی اینجا میشناسید؟
- Komme ich auf diesem Weg zum Rathausplatz? : آیا این راه به Rathausplatz (میدان city hall) میرود؟
- Könnten Sie mir das bitte auf der Karte zeigen? : میتوانید این را در نقشه به من نشان دهید، لطفا؟
- Gibt es hier in der Gegend interessante Sehenswürdigkeiten? : آیا نقاط دیدنی جالبی در این منطقه وجود دارد؟
- Wo ist der Bahnhof? : ایستگاه قطار کجاست؟
- Gibt es hier in der Nähe eine öffentliche Toilette? : آیا یک توالت عمومی در این نزدیکی هست؟
- Geht es hier lang zum Museum? : آیا این راه به موزه میرود؟
- Geht es da lang? : آیا در این جهت است؟
این روشی است برای درخواست تأیید پس از اینکه قبلاً راهنمایی خواستهاید، مثل اینکه بخواهید مطمئن شوید که در واقع در مسیری درست حرکت میکنید.
- Ich habe mich verlaufen. : من گم شدهام.
توجه: استفاده از “Ich habe mich verlaufen” به گم شدن هنگام پیاده روی اشاره دارد. این به معنای واقعی کلمه میتواند به صورت “من راه اشتباه را رفتهام” ترجمه شود. اگر با اتومبیل رانندگی میکنید و گم شدهاید، میتوانید بگویید:
- Ich habe mich verfahren. : من گم شدهام. (حین رانندگی)
این عبارت تقریبا به معنی “من در مسیر اشتباهی رانندگی کردهام” است و معمولا زمانی استفاده میشود که حین رانندگی گم شدهاید.
- Wie viel Uhr ist es? : ساعت چند است؟
هنگام خرید
فرقی نمیکند که شما در حال پیادهروی در بازار کریسمس آلمان به دنبال سوغاتیهایی برای ارسال به خانه برای عزیزان هستید، از خریدتان لذت میبرید یا فقط میخواهید برخی از خریدهای مواد غذایی را انجام دهید. دانستن نحوه درخواست چیزهای خاصی مطمئناً میتواند مفید باشد!
این عبارات آلمانی در هنگام جستجو برای هدیه مناسب برای کادو دادن به یک دوست (یا خودتان) یا هنگام خرید در سوپر مارکت میتواند مفید واقع شود.
- Kann ich hier auch mit Kreditkarte bezahlen? : آیا کارت اعتباری هم قبول میکنید؟
- Ich bin auf der Suche nach einer Mütze. : دنبال یک کلاه (زمستانی) میگردم.
- Haben Sie das auch in einer kleineren/größeren Größe? : آیا سایز کوچکتر/ بزرگتر این را دارید؟
- Haben Sie das auch in einer anderen Farbe? : آیا رنگ دیگری از این را دارید؟
- Ich schaue mich nur um, danke. : فقط نگاه میکنم، ممنون.
این عبارت وقتی مفید است که فروشنده کمی زیادی مشتاق باشد.
- Das steht mir leider nicht. : متأسفانه این برای من مناسب نیست (به من نمیآید).
- Könnten Sie das bitte für mich zurücklegen? : میتوانید لطفا این را برای من نگه دارید؟
- Danke, ich suche erst einmal noch weiter. : متشکرم، اما فعلا فقط نگاه میکنم.
- Wie viel kostet ein halbes Kilo Kartoffeln? : نیم کیلو سیب زمینی چقدر میشود؟
- Ich hätte gerne vier Laugenbrötchen. : چهار بسته چوب شور، لطفا.
- Nein, das ist alles, danke. : نه متشکرم، برای امروز کافی است.
معمولاً این پاسخ به سؤال “Darf es noch etwas sein?” است که به معنی “آیا چیز دیگری نیاز دارید؟” است.
- Einen Moment bitte. : یک لحظه، لطفا.
- Nein, danke. : نه، ممنون.
- Ja, bitte. : بله، لطفا.
- Danke, aber ich würde mich gerne noch ein bisschen umsehen. : متشکرم، اما دوست دارم کمی بیشتر نگاهی به اطراف بیندازم.
این عبارت زمانی میتواند مورد استفاده قرار گیرد که شما قبل از تصمیمگیری نهایی میخواهید بیشتر بگردید، اما میتوان از آن زمانی استفاده کرد که یک فروشنده کمی بیش از حد تحمیل کننده است، در واقع یک اشاره ظریف را که قصد ندارید چیزی از آنجا بخرید (بدون بیان صریح). اکثر فروشندگان وقتی بیان میکنید که “دوست دارید بیشتر بگردید”، این نکته را دریافت میکنند.
هنگام بیرون رفتن برای غذا خوردن
آلمان انواع رستورانها و غذاهای خیابانی متنوعی ارائه میدهد – از غذاخوریهای خوب گرفته تا فروشگاه محلی Döner Kebap (که من اکیداً توصیه میکنم که امتحان کنید!)، چیزهای خوشمزه بسیاری برای کشف کردن وجود دارد. در این بخش عبارات آلمانی مفیدی را برای رزرو در رستوران و همچنین اصطلاحات آلمانی خاصی که می توانید هنگام سفارش غذا استفاده کنید پیدا خواهید کرد.
در رستوران
- Haben Sie bereits geöffnet? : هنوز باز هستید؟
بعضی از رستورانهای آلمان بعد از ظهر ساعت دوازده ظهر درهای خود را کامل باز میکنند (بسته به اینکه شام یا ناهار سرو کنند)، بنابراین گاهی اوقات بهتر است که بپرسید که آیا هنوز باز است یا خیر.
- Haben Sie bereits geöffnet? : هنوز باز هستید؟
- Ich würde gerne einen Tisch für zwei Personen für heute um sechs Uhr reservieren. : میخواهم امروز ساعت شش یک میز برای دو نفر رزرو کنم.
این جمله معمولاً هنگام برقراری تماس تلفنی گفته میشود، اما میتواند بصورت حضوری نیز استفاده شود.
- Ich hätte gerne einen Tisch für eine Person, bitte. : یک میز برای یک نفر، لطفا.
- Ich/wir hätten gerne einen Tisch für zwei/drei/vier Personen bitte. : من / ما یک میز برای دو / سه / چهار نفر میخواهیم، لطفا.
- Wie lange ist die Wartezeit für einen Tisch? : چه مدت باید منتظر یک میز باشیم؟
- Haben Sie eine Speisekarte auf Englisch? : آیا منو به زبان انگلیسی دارید؟
- Haben Sie auch eine Kinderkarte? : آیا منوی مخصوص بچهها هم دارید؟
- Was können Sie empfehlen? : چه پیشنهادی دارید؟
اگر می خواهید کمی خاصتر باشید، می توانید بگویید:
- Welches Gericht können Sie empfehlen? : کدام غذا را پیشنهاد میکنید؟
- Welchen Wein würden Sie dazu empfehlen? : با این غذا کدام شراب را پیشنهاد میکنید؟
- Haben Sie auch Spezialitäten aus der Region? : آیا شما غذاهای ویژه محلی نیز عرضه میکنید؟
- Ein kleines Bier, bitte. : یک آبجوی کوچک، لطفا.
- Ein großes Bier, bitte. : یک آبجوی بزرگ، لطفا.
- Haben Sie eine Dessertkarte? : آیا منوی دسر دارید؟
- Ich hätte gerne die Rechnung. : لطفا صورت حساب را بیاورید.
به جای آن میتوانید بگویید:
- Ich/wir würde/würden gerne bezahlen. : میخواهم/ میخواهیم پرداخت کنیم، لطفا.
لطفاً توجه داشته باشید: در حالی که در آمریکا صورت حساب همیشه به میز شما آورده میشود، در آلمان باید هنگام غذا خوردن در رستوران درخواست صورت حساب کنید. در غیر این صورت، کارکنان فقط فرض میکنند که شما دوست دارید کمی بیشتر بمانید، و اصلاً مزاحم شما نخواهند شد.
اگر به توجه خدمتکار یا گارسون نیاز دارید، معمولاً اشاره با دست یا انگشتتان (با بلند کردن آن در هوا) برای جلب توجه شخص کافی است.
غذاهای خیابانی آلمان
در آلمان انواع خوراکی خوشمزه عرضه میشود که میتوانید در غرفههای دائمی در شهرهای کوچک و بزرگ یا در مغازههای کوچکتر خریداری کنید، که معمولاً به اندازه رستوران ها پر نیستند، اما غذا را برای رفتن و گرفتن یا تحویل در خانههای شما ارائه میدهند.
چند عبارت یا اصطلاح وجود دارد که لزوماً آلمانی سطح بالا نیستند، اما اغلب با لهجهها ساخته شده اند، و هنوز هم هنگام سفارش غذا در زمان شلوغی بسیار مفید هستند.
- Ich hätte gerne eine Pommes rot-weiß. : لطفاً یک پرس سیب زمینی سرخ شده با سس قرمز و سفید.
“Pommes” (مخفف pommes frites، که اصطلاح فرانسوی”سیب زمینی سرخ کرده” است) اصطلاح رایج برای سیب زمینی سرخ کرده در آلمان است. Rot-weiß (“قرمز-سفید”) اشاره به پر کردن سیب زمینی سرخ شده با مقدار زیادی کچاپ و مایونز دارد. این یک میان وعده خوشمزه است که اغلب اوقات در استخرها و پارکها (فضای باز) سرو میشود، اگرچه مطمئناً برای کسانی که حواسشان به میزان کالری دریافتی شان است، مناسب نیست.
- Einen Döner “mit scharf”, bitte. : یک دنر کباب با فلفل قرمز، لطفا.
قبل از اینکه حتی به سراغ جزئیات هم بروم: آگاه باشید که از نظر گرامر و واژگان، این جمله در هر صورت صحیح نیست. اما اگر از آن در یکی از مغازههای دنر در آلمان استفاده کنید، همه متوجه میشوند منظور شما چیست: شما میخواهید دانههای قلقل قرمز تند روی دنر باشند که این باعث میشود این غذای بسیار خوشمزه حتی بهتر شود.
- Ein Döner mit allem, bitte. : یک دنر با همه چیز، لطفا.
یک اصلاح بسیار رایج در این عبارت این است که به سادگی بگوییم “همه چیز” (با همه چیز) – این نیز از نظر گرامری خیلی اشتباه است، اما این عبارت در آلمان یک نوع سنت است، از این رو بسیاری از مردم از آن استفاده میکنند.
- Zum mitnehmen, bitte. : میخواهم ببرم، لطفا.
- Zum hier essen, bitte. : میخواهم همینجا بخورم، لطفا.
- Bieten Sie auch Gerichte zum Mitnehmen an? : آیا وعدههای غذایی آماده را نیز عرضه میکنید؟
مواجهه با موقعیت های اضطراری
من واقعاً امیدوارم که شما در آلمان درموقعیتهای ناخوشایندی قرار نگیرید – خواه این مشکل بیمار شدن باشد و مجبور به مراجعه به پزشک یا بیمارستان شوید، یا مجبور به تماس با پلیس یا درخواست آمبولانس باشید. با این حال، در این مورد، من فکر می کنم قانون “احتیاط بهتر از تاسف” خیلی خوب به کار میآید. عبارات آلمانی زیر برای هر سفر خارج از کشور بسیار مهم است – مهم نیست که این یک تعطیلات کوتاه یا اقامت طولانی مدت باشد. در زیر میتوانید مهمترین اصطلاحات آلمانی را که ممکن است هنگام برخورد با موقعیتهای اضطراری به آنها نیاز داشته باشید، پیدا کنید.
- Können Sie mir bitte helfen? : میتوانید کمکم کنید، لطفا؟
- Haben Sie ein Handy? Ich brauche einen Krankenwagen. : شما تلفن همراه دارید؟ من نیاز به یک آمبولانس دارم.
- Rufen Sie bitte einen Krankenwagen. : لطفا یک آمبولانس خبر کنید.
- Ich hatte einen Fahrradunfall/Autounfall. : من با یک دوچرخه/ خودرو تصادف کردم.
- Ich brauche/wir brauchen einen Arzt. : من/ ما نیاز به پزشک داریم (یا من نیاز به ملاقات با یک پزشک دارم)
- Ich bin verletzt. : من آسیب دیدهام/زخمی شدهام.
- Gibt es hier in der Nähe ein Krankenhaus? : آیا بیمارستانی در این نزدیکی وجود دارد؟
- Bitte fahren Sie mich zum nächsten Krankenhaus. : لطفا مرا به نزدیک ترین بیمارستان برسانید.
این عبارت معمولاً هنگام صحبت با تاکسی یا نشستن در کابین بکار میرود.
- Kennen Sie einen guten Hausarzt? : آیا یک پزشک عمومی خانواده خوب میشناسید؟
- Gibt es hier in der Nähe einen Kinderarzt? : آیا در نزدیکی یک مطب پزشک اطفال وجود دارد؟
- Es geht mir nicht gut. : من حالم خوب نیست.
- Ich habe eine Grippe. : من آنفلوانزا دارم.
- Ich habe starke Kopfschmerzen/eine starke Migräne. : من سردرد خیلی بد/ میگرن شدیدی دارم.
- Ich glaube, ich habe mir etwas gebrochen. : فکر میکنم چیزی را شکستهام.
- Es tut mir hier weh. : اینجا درد میکند.
این معمولاً هنگام اشاره به قسمت بدن مربوطه استفاده میشود.
- Ich bin auf der Suche nach einer Apotheke. : من دنبال داروخانه میگردم.
- Haben Sie auch etwas, das ich ohne Rezept bekomme? : آیا چیزی دارید که نیازی به نسخه برای آن نداشته باشم؟
- Er/Sie braucht Medikamente. : او به دارو نیاز دارد.
- Bitte rufen Sie die Polizei. : لطفا با پلیس تماس بگیرید.
- Gibt es hier in der Nähe eine Polizeistation? : آیا در این حوالی اداره پلیس وجود دارد؟
- Ich bin bestohlen worden. : من گرفتار شدم (از من سرقت شده است).
- In meinem Hotelzimmer wurde eingebrochen. : کسی وارد اتاق من در هتل شده است.
- Mein Auto wurde aufgebrochen. : کسی اتومبیل مرا باز کرده است.
- Ich bin unschuldig! : من بیگناهم!
(امیدوارم نیازی به این یکی نداشته باشید.)
همانطور که قبلاً نیز اشاره کردم، من واقعاً امیدوارم که شما نیازی به استفاده از هر یک از عبارات آلمانی را در قسمت آخر این پست نداشته باشید. غیر از این، امیدوارم هنگام مسافرت در آلمان و برقراری ارتباط با متکلمان بومی آلمانی، این مثالها مفید واقع شوند!