آلمانی
زبان آلمانی (به آلمانی: Deutsche Sprache) زبانی از خانواده زبانهای هندو-اروپایی و عضوی از شاخه زبانهای ژرمنی غربی در کنار هلندی، انگلیسی و آفریکانس است که بیشتر در اروپای مرکزی تکلم میشود.
زبان آلمانی پرگویشورترین زبان اتحادیه اروپا با بیش از ۹۵ میلیون گویشور است. گویشوران این زبان در کشورهای آلمان، اتریش، سوئیس، لیختناشتاین، لوگزامبورگ، شرق بلژیک، آلتو آدیجه، آلزاس، لورن و جنوب دانمارک در اکثریت هستند. این زبان در آلمان، اتریش، بخشی از سوئیس، تیرول جنوبی (ایتالیا)، بخشی از بلژیک و لیختن اشتاین زبان رسمی به حساب میآید. همچنین این زبان، زبان اقلیتهایی در رومانی و نامیبیا است.
این زبان دومین زبان اسناد علمی (پس از انگلیسی) و سومین زبان بکار برده شده در تارنماهای اینترنتی (پس از انگلیسی و روسی) است. همچین گفته میشود یک دهم کل کتابهایی که هر ساله در جهان تألیف میشوند به زبان آلمانی است. همچنین ویکیپدیای آلمانی رتبه چهارم را درمیان ویکیپدیاهای دیگر دارد.
زبان آلمانی شامل دو گویش اصلی آلمانی بالا و آلمانی پایین و همانند انگلیسی دارای تعداد زیادی از گویشهای فرعی است. بر اساس این زبان، زبان معیاری با نام آلمانی معیار وجود دارد که بیشتر به آلمانی بالا شبیه است، به خارجیها آموزش داده میشود و نوعی زبان میانجی است. بخشی از واژگان زبان آلمانی ریشه در زبانهای لاتین و یونانی دارد و قسمت کوچکی نیز از فرانسوی و انگلیسی به عاریه گرفته شدهاست.
تاریخ
زبان آلمانی در سیر تحول تاریخی خود به بخش بزرگی از دستور زبان و واژگان بومی ژرمنی وفادار مانده و آنها را در دستگاه دستوری و واژگانی خود زنده نگاه داشتهاست.
- اصلاحات سال ۱۹۹۶
اصلاحات املاییِ سال ۱۹۹۶ منجر به مناقشات و بحثهای اجتماعی فراوانی گردید. بعضی از ایالتها مانند بایرن از پذیرفتن آن سرباز زدند.
گستره نفوذ
این زبان یکی از مهمترین زبانهای جهان است و در آلمان، اتریش، لیختناشتاین و آلتو آدیجه تنها زبان رسمی و در سوئیس، بلژیک، لوکزامبورگ و نامیبیا یکی از زبانهای رسمی است. گویشوران این زبان در اروپای شرقی به صورت اقلیت هستند. شمار کسانی که زبان آلمانی را همچون زبان مادری خود در اتحادیه اروپا به کار میبرند از گویشوران دیگر زبانهای این اتحادیه بیشتر است. جمعاً حدود ۱۰۵ میلیون نفر گویشوران مادری این زبان هستند و در حدود ۸۰ میلیون نفر آلمانی را زبان دوم خود میدانند. زبان آلمانی بهطور گسترده در مدارس، دانشگاهها و انستیتو گوته به خارجیها آموزش داده میشود.
دستور زبان
زبان آلمانی در سیر تحول تاریخی خود به بخش عمدهای از ویژگیهای دستوری و نیز واژگان بومی ژرمنی وفادار مانده و آنها را در دستگاه دستوری و واژگانی خود زنده نگاه داشتهاست مانند جنسیت (مذکر، مؤنث یا خنثی)، پیشوندها و پسوندهایِ باستانی، صرف اسم و صفت و حرف تعریف، امکان ساختن واژههای ترکیبی طولانی و ساختمان پیچیدهٔ نحوی چهرگَشتار(inflectional) و ترکیبگر (synthetics) که در زبان نیا-هندواروپایی یافت میشدهاست. در مقابل، زبان انگلیسی (که با آلمانی همخانواده است) با از دست دادن بیشتر این ویژگیها به زبانی بسیار سادهتر از نظر دستوری بدل شدهاست. زبان فرانسه نیز مانند انگلیسی، نسبت به زبان نیای خود (زبان لاتین) بسیار سادهتر شدهاست. در واقع این دو زبان از زبانهایی با ساختار ترکیبی به زبانهایی با ساختار تحلیلی تحول یافتهاند.
این دگرگشت بنیادی ساختار زبان در مورد زبانهای انگلیسی و فرانسه و پایداری زبان آلمانی بر بخش عمدهای از ساختارهای دیرینهٔ ژرمنی خود، در سرگذشت تاریخی این زبانها در جهان مدرن نقش اساسی داشتهاست. یکی از مهمترین نتیجههای آن این است که زبان فرانسه توانایی پارهپیوندی (compounding) خود را بسیار از دست داده و از مایههای بومی خود کمتر میتواند واژهٔ پارهمند بسازد. از این جهت، برای توسعهٔ خود در جهت نیازهای جهان مدرن، ناگریز از وامگیری بینهایت از یونانی و لاتینی بودهاست که چنین توانایای دارند. زبان انگلیسی نیز که بسیار، اما کمتر از فرانسه، تحلیلی شدهاست و توانایی پارهپیوندی آن بسیار کمتر شدهاست و پارهپیوندهای بیش از سه یا چهار سیلاب را از مایهٔ بومی خود برنمیتابد به این دلیل همان راه زبان فرانسه را در پیش گرفتهاست، یعنی وامگیری بینهایت از زبانهای یونانی و لاتینی، به ویژه برای کاربردهای علمی و فنی. اما آلمانی که توانایی پارهپیوندی گستردهٔ خود را نگاه داشته، میتواند مانند یونانی و لاتینی از مایههای ژرمنیک خود، از چسبانش ستاکها و پیشوندها و پسوندها، ترکیبهای تازه و بسپاره بسازد. با این همه، زبان آلمانی نیز در وامگیری واژهها از مایهٔ یونانی و لاتینی از راه فرانسه و انگلیسی، یا سرراست با وام گرفتن از خود آن زبانها، یا ساختن پارهپیوندهای تازه از لغتمایههای آن زبانها، به ویژه برای زبانِ علم و تکنولوژی، درنگ نکردهاست.
یونسکو، زبان آلمانی را یکی از ده زبان آسان از جهت یادگیری، طبقهبندی کردهاست.
اسم
جنسیت
نامها در این زبان دارای یکی از سه جنس مذکر، مؤنث یا خنثی هستند. همچنین اسمهای جمع هم گاهی چهارمین جنس این زبان درنظرگرفته میشوند. بر اساس اینکه یک نام چه جنسی داشته باشد و بر اساس جایگاهش در جمله، گاهی حرف تعریف ویژهای پیش از آن ظاهر میشود تا موقعیت آن واژه را در جمله نشان دهد. اضافه کردن این حرفهای تعریف، آلمانی را به بیشتر نزدیک میکند.
حالت مفعولی
در زبان آلمانی، مفعول با زبان فارسی، بسیار متفاوت است. در زبان فارسی، اگرچه مفعول واژهای است که در پاسخ به یکی از دو پرسش «چه چیزی را» یا «چه کسی را» میآید، در آلمانی یک نوع از مفعولها این گونه است. معمولاً این نوع مفعول که در پاسخ به «چه چیزی را» یا «چه کسی را» میآید مفعول بیواسطه یا akkusativ نام دارد. یک جور مفعول هم در آلمانی هست که مفعول باواسطه نام دارد؛ بدان معنا که کاری یا درخواستی با واسطهای روی چیزی یا کسی رخ دهد که آن چیز یا کس مفعولِ باواسطه یا dativ نام میگیرد. برخی افعال در آلمانی هستند که مفعولشان باواسطه است و برخی هم بیواسطه و برخی هم هر دو را میگیرند. برخی حروف اضافهٔ دستوری هستند که به هر اسمی بچسبند آن را در موقعیت مفعولِ بیواسطه یا باواسطه قرار میدهند. مثلاً فعل gefallen[۲۰] به معنای «خوش آمدن» یا «پسندِ کسی شدن» در زمرهٔ افعالی است که مفعول باواسطه میخواهد. مانند جملهٔ زیر:
Ihre Meinung gefällt mir sehr.
به معنای:
عقیدهٔ شما بسیار مورد پسند من است. (یعنی «من از آن خیلی خوشم میآید.»)
اینجا واژهٔ mir ضمیر مفعولی باواسطه از ضمیر ich به معنای من است.
حروف اضافه
در این زبان، حروف اضافهٔ دستوری، واژه یا گروهواژهای که پس از آن میآید را در یکی از سه حالت زیر قرار میدهد:
- مفعولی بیواسطه یا akkusativ
- مفعولی باواسطه یا dativ
- اضافهٔ مِلکی یا genitiv
برخی از این حروف اضافه، بر حسب این که واژه یا گروهواژهای که پس از آن میآید چه نقشی از نقوش سه گانهٔ بالا را بگیرد، معنیشان به کلی فرق میکند. از این رو، بر حسب معنایی که منظور است، ممکن است یک حرف اضافه دارای چند نقش متفاوت باشد
حروف تعریف اسامی
در زبان آلمانی حروف تعریف گذشته از نشان دادن معرفه یا نکره بودن یک اسم، میتوانند خصوصیات حالت اسم، شامل حالت فاعلی (Nominativ)، مفعولی مستقیم (Akkusativ)، مفعولی غیر مستقیم (Dativ) و ملکی (Genitiv) را هم نشان دهند. با توجه به بیقاعده بودن ساختن جمع اسامی در زبان آلمانی، حروف تعریف در بسیاری موارد به عنوان نشان دهنده حالت جمع یا مفرد اسم هم مورد استفاده قرار میگیرند.
الفبای زبان آلمانی
زبان آلمانی دارای 26 حرف اصلی و4 حرف فرعی است که در جدول زیر به معرفی آن ها می پردازیم :
ردیف | 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 1 | 2 | 3 | 4 |
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
حرف الفبا | A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z | ß | ä | ö | ü |
تلفظ فارسی | آ | بِ | سِ | دِ | اِ | اِف | گِ | ها | ای | یوت | کا | اِل | اِم | اِن | اُ | پِ | کو | اِر | اِس | تِ | او | فاو | وِ | اِکس | اِپسیلون | سِت | اِس سِت | آ اوملاوت | اُ اوملاوت | او اوملاوت |