ساختار جملات در دستور زبان آلمانی

شاید وقتی یادگیری آلمانی رو شروع می‌کنید، فکر کنید ساختار جملاتش مثل فارسی یا انگلیسی ساده‌ست: فاعل، بعد فعل، بعد بقیه جمله (همون SVO معروف). خب، توی ساده‌ترین جملات خبری، بله، همینطوره! مثلاً جمله “سگ با توپ بازی می‌کند” میشه “Der Hund spielt mit dem Ball”. می‌بینید؟ فاعل (Der Hund)، فعل (spielt)، و بقیه جمله (mit dem Ball) اومدن.

اما دوستان من، اینجا آلمانیه! 😉 یکی از اولین و مهم‌ترین نکاتی که باید یاد بگیرید و حسابی بهش دقت کنید، جایگاه فعل در انواع جملاته. جای فعل در آلمانی مثل یه قطب‌نما عمل می‌کنه و نوع جمله و گاهی حتی تاکید جمله رو مشخص می‌کنه.

در واقع، ساختار جملات آلمانی حول محور فعل می‌چرخه! آماده‌اید بریم سراغ دو تا قانون اصلی و طلایی جایگاه فعل؟

فعل در جملات اصلی: قانون طلایی فعل دوم (V2)!

توی جملات اصلی (Main clauses)، یعنی همون جملاتی که مستقل هستند و به جمله دیگه‌ای وابسته نیستن، یه قانون خیلی خیلی مهم و معروف داریم به اسم قانون فعل دوم (V2 – Verb-Zweit).

این قانون میگه: فعل صرف شده (همون فعلی که شکلش با فاعل عوض شده) همیشه دومین “بخش” یا “جزء” جمله قرار می‌گیره.

فکر کنید فعل صرف شده مثل موتور قطاره که همیشه توی جایگاه دوم وایساده و واگن‌ها (اجزای دیگه جمله مثل فاعل، مفعول، قید و…) رو با خودش می‌کشه. فقط یک واگن (یک جزء) می‌تونه قبل از موتور قرار بگیره (جایگاه اول).

این “جایگاه اول” که قبل از فعل میاد، اسمش Vorfeld (پیش‌زمینه) هست. می‌تونیم هر چیزی رو که می‌خوایم روش تاکید کنیم یا جمله رو باهاش به جمله قبلی ربط بدیم، توی این Vorfeld بذاریم.

بیایید با مثال ببینیم چطور کار می‌کنه:

  • حالت عادی (فاعل در Vorfeld):
    • Ich arbeite heute im Garten. (من امروز در باغ کار می‌کنم.)
    • Ich (فاعل) = جزء اول (در Vorfeld)
    • arbeite (فعل صرف شده) = جزء دوم
  • تاکید روی زمان (قید زمان در Vorfeld):
    • Heute arbeite ich im Garten. (امروز، من در باغ کار می‌کنم. – تاکید روی امروز)
    • Heute (قید زمان) = جزء اول (در Vorfeld)
    • arbeite (فعل صرف شده) = جزء دوم
    • ich (فاعل) = جزء سوم (بله، فاعل جابجا شده!)
  • تاکید روی مکان (قید مکان در Vorfeld):
    • Im Garten arbeite ich heute. (در باغ، من امروز کار می‌کنم. – تاکید روی باغ)
    • Im Garten (قید مکان) = جزء اول (در Vorfeld)
    • arbeite (فعل صرف شده) = جزء دوم
    • ich (فاعل) = جزء سوم

به این جابجایی فاعل و فعل وقتی چیزی غیر از فاعل در Vorfeld قرار می‌گیره، میگیم وارونگی (Inversion). نگران نباشید، این اصلا پیچیده نیست! فقط یه نظمه برای اینکه فعل همیشه جایگاه دومش رو حفظ کنه و در عین حال بشه روی اجزای دیگه جمله تاکید کرد.

فعل در جملات فرعی: سفر فعل به انتهای جمله!

حالا بریم سراغ یه قانون کاملاً متفاوت برای جملات فرعی (Nebensätze). این جملات نمی‌تونن به تنهایی معنی کامل داشته باشن و همیشه به یک جمله اصلی یا جمله فرعی دیگه وابسته هستن و معنی اونها رو تکمیل می‌کنن.

جملات فرعی معمولاً با یه سری کلمه خاص شروع میشن که مثل یه “علامت هشدار” عمل می‌کنن و به ما میگن: “حواست باشه! فعل صرف شده این جمله قراره بره آخر آخر!”

این کلمات هشداردهنده معمولاً حروف ربط فرعی (subordinating conjunctions) هستند. مهم‌ترین ویژگی جملات فرعی اینه که وقتی با یکی از این حروف ربط شروع میشن، فعل صرف شده میره انتهای جمله!

بیایید با مثال ببینیم چطور این اتفاق میفته:

  • جمله اصلی: Ich habe Zeit. (من وقت دارم.) ⬅️ فعل habe دوم است.
  • تبدیل به جمله فرعی با weil (چون/زیرا): Ich lerne Deutsch, weil ich Zeit habe. (من آلمانی یاد می‌گیرم، چون وقت دارم.) ⬅️ حرف ربط weil اومده، فعل habe رفته آخر جمله.
  • جمله اصلی: Er kommt heute. (او امروز می‌آید.) ⬅️ فعل kommt دوم است.
  • تبدیل به جمله فرعی با dass (که): Ich weiß, dass er heute kommt. (من می‌دانم که او امروز می‌آید.) ⬅️ حرف ربط dass اومده، فعل kommt رفته آخر جمله.

لیست برخی از حروف ربط فرعی رایج که فعل را به آخر جمله می‌فرستند:

  • dass: که (برای بیان جمله واره‌های اسمی بعد از فعل دانستن، گفتن و…)
  • weil: زیرا، چون (برای بیان دلیل)
  • wenn: اگر (برای شرط)، وقتی (برای رویدادهای تکراری در گذشته یا رویدادهای آینده)
  • als: وقتی (فقط برای یک رویداد یک بار اتفاق افتاده در گذشته)
  • ob: آیا (برای سوالات بله/خیر که در قالب جمله فرعی می‌آیند)
  • bevor: قبل از اینکه
  • nachdem: بعد از اینکه
  • solange: تا زمانی که
  • obwohl: با وجود اینکه
  • damit: تا اینکه، برای اینکه (بیان هدف)

جدول زیر برخی از حروف ربط فرعی رایج و معادل انگلیسی آن‌ها را نشان می‌دهد:

حالت دستوری مذکر (مفرد) مونث (مفرد) خنثی (مفرد) جمع
فاعلی (Nominativ) vieler viele vieles viele
weniger wenige weniger wenige
einiger einige einiges einige
mehrerer mehrere mehreres mehrere
مفعولی (Akkusativ) vielen viele vieles viele
wenigen wenige weniger wenige
einigen einige einiges einige
mehreren mehrere mehreres mehrere
داتیو (Dativ) vielem vieler allem vielen
weniger weniger weniger wenigen
einigem einiger einigem einigen
mehreren mehreren mehreren mehreren
اضافی (Genitiv) vielen vieler vielen vieler
wenigen weniger wenigen weniger
einiges einiger einiges einiger
mehreren mehreren mehreren mehreren

تاثیر جنسیت، تعداد و حالت دستوری: پایانه‌ها از کجا می‌آیند؟

تا اینجا با انواع اعداد (اصلی و ترتیبی) و کمیت‌سنج‌ها (مشخص و نامعین) در زبان آلمانی آشنا شدیم. حالا می‌خوایم بریم سراغ یکی از اون بخش‌های مهم و تعیین‌کننده در گرامر آلمانی که روی خیلی از کلمات تاثیر می‌ذاره: جنسیت (Genus)، تعداد (Numerus) و حالت دستوری (Kasus) اسم‌ها!

این سه تا عامل، همونطور که روی صفت‌ها و حروف تعریف تاثیر می‌ذارن، روی اعداد و کمیت‌سنج‌ها هم تاثیرگذارند، البته به شکل‌های متفاوت.

بیایید ببینیم این تاثیر چطور عمل می‌کنه:

۱. تاثیر GNK روی اعداد اصلی (Grundzahlen): تقریباً هیچ!

خبر خوب اینه که اکثر اعداد اصلی شکلشون رو بر اساس جنسیت، تعداد یا حالت دستوری تغییر نمی‌دن. یعنی عدد drei (سه) همیشه drei می‌مونه، چه در حالت فاعلی باشه، چه مفعولی، چه داتیو.

  • مثال: Ich sehe drei Männer. (من سه مرد را می‌بینم. – drei تغییری نکرد.)
  • مثال: Ich spreche mit drei Männern. (من با سه مرد صحبت می‌کنم. – drei تغییری نکرد.)

اما… استثنای دوست‌داشتنی “eins”!

همونطور که قبلاً گفتیم، عدد eins یک استثناست! وقتی این عدد قبل از یک اسم مفرد میاد، مثل حرف تعریف نامعین (ein/eine/ein) صرف میشه و باید با جنسیت و حالت دستوری اسمش هماهنگ بشه.

  • مثال: Das ist ein Hund. (این یک سگ است. – ein برای Hund مذکر فاعلی صرف شده.)
  • مثال: Ich habe einen Hund gesehen. (من یک سگ دیدم. – einen برای Hund مذکر مفعولی صرف شده.)
  • مثال: Ich gebe einem Hund Wasser. (من به یک سگ آب می‌دهم. – einem برای Hund مذکر داتیو صرف شده.)

۲. تاثیر GNK روی اعداد ترتیبی (Ordnungszahlen) و کمیت‌سنج‌ها (Quantifikatoren): اینجا پای صرف وسطه!

اینجاست که نقش جنسیت، تعداد و حالت دستوری پررنگ میشه. چون اعداد ترتیبی و کمیت‌سنج‌ها (وقتی قبل از اسم میان) درست مثل صفت‌ها رفتار می‌کنن! و صفت‌ها در آلمانی باید با اسمی که توصیفش می‌کنن، از نظر GNK هماهنگ بشن و آخرشون پسوند مناسب بگیرن.

قصه پایانه‌ها: چطور آخرشون پسوند می‌گیرن؟ (یک مرور ساده!)

پسوند آخر اعداد ترتیبی و کمیت‌سنج‌ها (وقتی قبل از اسم میان) بستگی به این سه عامل (جنسیت، تعداد، حالت) و همچنین نوع کلمه‌ای که قبل از خودشون میاد (حرف تعریف معین، نامعین، یا هیچی!) داره.

خبر خوب اینه: این‌ها دقیقاً همون قواعدی رو دنبال می‌کنن که برای صرف صفت‌ها یاد می‌گیرید! یعنی اگه صرف صفت رو بلد باشید، این بخش براتون خیلی راحت‌تر میشه.

بیایید خیلی خلاصه ببینیم چه الگوهایی داریم (تمرکز روی فهم الگو، نه حفظ کردن همه پایانه‌ها):

  • بعد از حروف تعریف معین (der, die, das, den, dem, des) و کلمات مشابه (dieser, jeder و…): بیشتر وقت‌ها پسوند -e میاد، اما توی بعضی حالت‌ها (مثل مفعولی مذکر، داتیو در همه جنسیت‌ها، اضافی در همه جنسیت‌ها) پسوند -en میاد.
    • مثال (عدد ترتیبی): der erste Tag (روز اول – فاعلی مذکر) den ersten Tag (روز اول – مفعولی مذکر) mit dem ersten Tag (با روز اول – داتیو مذکر)
    • مثال (کمیت‌سنج): Alle Schüler (همه دانش‌آموزان – فاعلی جمع) mit allen Schülern (با همه دانش‌آموزان – داتیو جمع)
  • بعد از حروف تعریف نامعین (ein, eine, ein) و کلمات مشابه (kein, mein, dein و…): پایانه‌ها معمولاً اطلاعات بیشتری درباره جنسیت و حالت میدن و شبیه پایانه‌های صفت در همین حالت هستند.
    • مثال (عدد ترتیبی): ein erster Versuch (اولین تلاش – فاعلی مذکر) eine erste Reise (اولین سفر – فاعلی مونث)
    • مثال (کمیت‌سنج): Ich habe keinen Bruder (من هیچ برادری ندارم – مفعولی مذکر) mit keiner Katze (با هیچ گربه‌ای – داتیو مونث)
  • وقتی هیچ حرف تعریف یا کلمه دیگه‌ای قبلشون نیست (فقط خود کمیت‌سنج می‌آد): در این حالت، کمیت‌سنج‌هایی مثل viele, wenige, einige, mehrere, etliche از الگوی صرف قوی صفت‌ها پیروی می‌کنن که باز هم پایانه‌ها جنسیت و حالت رو نشون میدن.
    • مثال: Viele Leute (بسیاری از مردم – فاعلی جمع) Ich sehe viele Leute (من بسیاری از مردم را می‌بینم – مفعولی جمع) Mit vielen Leuten (با بسیاری از مردم – داتیو جمع)

مثال‌ها در عمل: ببینیم چطور استفاده میشن!

بیایید چند مثال متنوع از کاربرد اعداد و کمیت‌سنج‌ها در جملات مختلف ببینیم و به صرف‌هاشون دقت کنیم:

  • Ich habe drei Äpfel gekauft. (عدد اصلی – drei تغییری نکرده)
  • Er ist zwanzig Jahre alt. (عدد اصلی – zwanzig تغییری نکرده)
  • Das Buch kostet fünfundzwanzig Euro. (عدد اصلی – fünfundzwanzig تغییری نکرده)
  • Heute ist der erste Mai. (عدد ترتیبی erste بعد از der پسوند -e گرفته.)
  • Sie wohnt im zweiten Stock. (عدد ترتیبی zweiten بعد از im (in dem) پسوند -en گرفته – داتیو.)
  • Das ist mein fünfter Versuch. (عدد ترتیبی fünfter بعد از mein پسوند -er گرفته – برای Versuch مذکر فاعلی.)
  • Der dreiundzwanzigste Juli ist mein Geburtstag. (عدد ترتیبی dreiundzwanzigste بعد از der پسوند -e گرفته.)
  • Alle Studenten sind fleißig. (کمیت‌سنج Alle صرف شده برای جمع فاعلی.)
  • Ich habe beide Bücher gelesen. (کمیت‌سنج beide صرف شده برای جمع مفعولی.)
  • Keine Katze ist im Haus. (کمیت‌سنج Keine صرف شده برای Katze مونث فاعلی.)
  • Er hat viele Freunde. (کمیت‌سنج viele صرف شده برای جمع مفعولی – صرف قوی.)
  • Ich habe wenige Fragen. (کمیت‌سنج wenige صرف شده برای جمع مفعولی – صرف قوی.)
  • Einige Leute haben protestiert. (کمیت‌سنج Einige صرف شده برای جمع فاعلی – صرف قوی.)
  • Ich möchte etwas Wasser trinken. (کمیت‌سنج etwas – بدون صرف.)
  • Hast du irgendeine Frage? (کمیت‌سنج irgendeine صرف شده برای Frage مونث مفعولی – مثل حرف تعریف نامعین.)
  • Manche Leute sind sehr nett. (کمیت‌سنج Manche صرف شده برای جمع فاعلی – مثل حرف تعریف معین.)
  • Ich habe mehrere Möglichkeiten. (کمیت‌سنج mehrere صرف شده برای جمع مفعولی – صرف قوی.)

ترتیب قرارگیری قیدهای زمان، مکان و حالت: قانون “تِ‌کا‌مُ‌لو” (TeKaMoLo)

وقتی توی یه جمله چند تا قید (مثل قید زمان، قید مکان، قید حالت، قید علت) داریم، معمولاً از یه الگوی مشخص برای چیدمانشون استفاده می‌کنیم. این الگو به قانون “تِ‌کا‌مُ‌لو” (TeKaMoLo) معروفه و حفظ کردنش خیلی کمک‌کننده‌ست. این واژه از حروف اول چهار نوع قید میاد:

  • Temporal: Wann? (چه زمانی؟) – قید زمان
  • Kausal: Warum?? (چرا؟/به چه دلیل؟) – قید علت
  • Modal: Wie? (چگونه؟/به چه شکل؟) – قید حالت
  • Lokal: Wo? / Wohin? (کجا؟ / به کجا؟) – قید مکان

قانون معمول اینه: اول قید زمان، بعد قید علت، بعد قید حالت، و در آخر قید مکان.

  • مثال: Ich fahre heute (Te) mit dem Rad (Mo) zur Schule (Lo). (من امروز با دوچرخه به مدرسه می‌روم.) – اینجا قید علت نداشتیم، پس شده Te-Mo-Lo.
  • مثال دیگه: Ich bin gestern (Te) wegen des schönen Wetters (Ka) zu Fuß (Mo) zu Hampstead Heath (Lo) gegangen. (من دیروز به خاطر هوای خوب پیاده به هامپستد هیث رفتم.) – اینجا همه مدل قید رو داریم! Te-Ka-Mo-Lo.

آیا TeKaMoLo همیشه رعایت میشه؟ این قانون یک راهنمای خیلی خوبه، اما یک قانون کاملاً سخت‌گیرانه نیست. می‌تونید برای تاکید روی یک قید خاص، جاش رو عوض کنید و مثلاً اون رو در Vorfeld (جایگاه اول قبل از فعل) بذارید: Heute fahre ich mit dem Rad zur Schule. (تاکید روی امروز).

نکته مهم: یک قانون نسبتاً سفت و سخت که بهتر است رعایت کنید این است که معمولاً قید زمان نباید بعد از قید مکان بیاید. (TeKo… خوبه، LoTe… نه!)

ساختار جملات پرسشی: چطور در آلمانی سوال بپرسیم؟

قبلاً هم کمی درباره سوالات حرف زدیم، اما حالا با دونستن قوانین جایگاه فعل، می‌تونیم ساختارشون رو بهتر بفهمیم. کلاً دو مدل سوال اصلی داریم که هر دو از قوانین جایگاه فعل تبعیت می‌کنند:

  • ۱. سوالات بله/خیر (Ja/Nein-Fragen): این‌ها سوالاتی هستند که جوابشون “بله” یا “خیر” هست. ساختار این سوالات خیلی ساده‌ست و در واقع حالت خاصی از قانون V2 هستند: فعل صرف شده میاد اول!
    • فعل صرف شده (V) + فاعل (S) + بقیه جمله؟ (ساختار V1 – فعل اول)
    • مثال: Trinkst du Bier? (آیا تو آبجو می‌نوشی؟) – Trinkst (فعل) اول اومده.
    • مثال: Hast du das gemacht? (آیا تو آن را انجام دادی؟) – Hast (فعل) اول اومده.
    • در این ساختار، Vorfeld (جایگاه اول) خالی می‌ماند و فعل به صورت خودکار به ابتدای جمله می‌آید.
  • ۲. سوالات با کلمه پرسشی (W-Fragen): این‌ها سوالاتی هستند که با کلمات پرسشی شروع میشن و برای گرفتن اطلاعات خاص به کار میرن. ساختار این سوالات دقیقاً از قانون V2 پیروی می‌کند! کلمه پرسشی در جایگاه اول قرار می‌گیرد و فعل در جایگاه دوم!
    • کلمه پرسشی (W) + فعل صرف شده (V) + فاعل (S) + بقیه جمله؟ (ساختار W+V2)
    • مثال: Wo wohnst du? (کجا زندگی می‌کنی؟) – Wo (کلمه پرسشی) اول، wohnst (فعل) دوم.
    • مثال: Wann kommst du? (کی می‌آیی؟) – Wann (کلمه پرسشی) اول، kommst (فعل) دوم.
    • کلمات پرسشی رایج (Wh-words): wer (چه کسی؟), was (چه چیزی؟), wann (چه زمانی؟), wo (کجا؟), wie (چگونه؟), warum (چرا؟), woher (از کجا؟), wohin (به کجا؟), welche(r/s) (کدام؟) و…

جدول زیر برخی از کلمات پرسشی رایج و معادل انگلیسی آن‌ها را نشان می‌دهد:

کلمه پرسشی آلمانی معادل انگلیسی
wer who
was what
wann when
wo where
wie how
warum why
woher where from
wohin where to
welche which

قبلاً گفتیم که دو نوع اصلی سوال داریم: بله/خیر و سوالات با کلمه پرسشی. حالا بیایید جزئیات بیشتری درباره ساختارشون و نقش افعال کمکی یا مدال در اونها یاد بگیریم.

  • سوالات بله/خیر (Ja/Nein-Fragen): فعل صرف شده اول می‌آید!

    • این سوالات جوابشون “بله” (Ja) یا “خیر” (Nein / Doch) است. ساختارشان ساده و مستقیم است:
    • فعل صرف شده (V) + فاعل (S) + بقیه جمله؟ (ساختار V1 – فعل در جایگاه اول)
    • مثال: Trinkst du Bier? (آیا تو آبجو می‌نوشی؟) – فعل Trinkst اول آمده.
    • مثال: Hast du das gemacht? (آیا تو آن را انجام دادی؟) – فعل Hast (فعل کمکی haben) اول آمده.
  • سوالات با کلمه پرسشی (W-Fragen): کلمه پرسشی اول، فعل دوم!
    • این سوالات با کلماتی مثل wer, was, wo, wann و… شروع می‌شوند و برای گرفتن اطلاعات خاص به کار می‌روند. ساختارشان دقیقاً از قانون V2 پیروی می‌کند: کلمه پرسشی در جایگاه اول و فعل صرف شده در جایگاه دوم!
    • کلمه پرسشی (W) + فعل صرف شده (V) + فاعل (S) + بقیه جمله؟ (ساختار W+V2)
    • مثال: Wo lernst du Deutsch? (کجا آلمانی یاد می‌گیری؟) – Wo اول، lernst دوم.
    • مثال: Wie geht es dir? (حالت چطور است؟) – Wie اول، geht دوم.
  • سوالات با افعال کمکی (haben, sein, werden) یا مدال (können, müssen و…):
    • وقتی در یک جمله پرسشی از فعل کمکی (برای زمان‌های گذشته یا آینده) یا فعل مدال استفاده می‌کنیم، فعل کمکی یا مدال صرف شده طبق قوانین بالا در جایگاه فعل اصلی قرار می‌گیرد (اول در سوالات بله/خیر، دوم در سوالات W-).
    • اما فعل اصلی (همان فعلی که معنی اصلی را می‌دهد) به صورت مصدر یا اسم مفعول به انتهای جمله می‌رود!
    • مثال (سوال بله/خیر با فعل مدال): Kann ich hier ein Auto mieten? (آیا من می‌توانم اینجا یک ماشین اجاره کنم؟) – فعل مدال Kann اول، فعل اصلی mieten آخر.
    • مثال (سوال W- با فعل مدال): Wie können wir das bezahlen? (چگونه می‌توانیم آن را پرداخت کنیم؟) – کلمه پرسشی Wie اول، فعل مدال können دوم، فاعل wir سوم، فعل اصلی bezahlen آخر.
    • مثال (سوال W- با فعل کمکی): Wann hast du das Buch gelesen? (چه زمانی تو آن کتاب را خوانده‌ای؟) – کلمه پرسشی Wann اول، فعل کمکی hast دوم، فاعل du سوم، فعل اصلی (اسم مفعول) gelesen آخر.

ساختار جملات امری (Imperativ): دستور دادن به زبان آلمانی!

جملات امری برای دستور دادن، درخواست کردن یا پیشنهاد دادن به کار می‌روند. شکل فعل در این جملات بستگی به این دارد که داریم با چه کسی صحبت می‌کنیم:

  • حالت مفرد غیررسمی (به یک دوست یا فرد هم‌سن: du):

    • معمولاً از شکل فعل برای du (دوم شخص مفرد) استفاده می‌کنیم، اما شناسه -st را از آخرش برمی‌داریم و فعل را در ابتدای جمله می‌آوریم. گاهی اوقات یک -e هم به آخرش اضافه می‌شود (اختیاری است و برای تلفظ راحت‌تر یا تاکید بیشتر).
    • مثال: فعل sprechen (صحبت کردن) برای du می‌شود du sprichst.
    • حالت امری: Sprich! یا Sprich(e)! (صحبت کن!)
    • مثال: فعل kommen (آمدن) برای du می‌شود du kommst.
    • حالت امری: Komm! یا Komm(e)! (بیا!)
  • حالت جمع غیررسمی (به چند دوست یا چند نفر هم‌سن: ihr):
    • خیلی ساده‌تر است! فقط از شکل فعل برای ihr (دوم شخص جمع) استفاده می‌کنیم و آن را در ابتدای جمله می‌آوریم، بدون استفاده از ضمیر ihr.
    • مثال: فعل machen (انجام دادن) برای ihr می‌شود ihr macht.
    • حالت امری: Macht! (انجام دهید! – به چند نفر غیررسمی)
    • مثال: فعل kommen (آمدن) برای ihr می‌شود ihr kommt.
    • حالت امری: Kommt! (بیایید! – به چند نفر غیررسمی)
  • حالت رسمی (به یک یا چند نفر که با آن‌ها رسمی هستیم: Sie):
    • این حالت هم ساده است. از مصدر فعل استفاده می‌کنیم و آن را در ابتدای جمله می‌آوریم، و بعد از آن ضمیر Sie را می‌آوریم (یادتان باشد Sie رسمی همیشه با حرف بزرگ نوشته می‌شود!).
    • مصدر فعل + Sie + بقیه جمله!
    • مثال: فعل warten (منتظر ماندن)
    • حالت امری رسمی: Warten Sie! (منتظر بمانید! – رسمی)
    • مثال: فعل kommen (آمدن)
    • حالت امری رسمی: Kommen Sie! (بیایید! – رسمی)

پیشنهادهای جمعی (برویم!/انجام دهیم! – با ضمیر wir):

  • معمولاً از شکل فعل برای wir (اول شخص جمع) استفاده می‌کنیم و آن را در ابتدای جمله می‌آوریم، و بعد از آن ضمیر wir را می‌آوریم. این ساختار شبیه امری رسمی با Sie است!

    • فعل (شکل wir) + wir + بقیه جمله!
    • مثال: فعل gehen (رفتن) برای wir می‌شود wir gehen.
    • پیشنهاد جمعی: Gehen wir! (برویم!)
    • یک راه دیگر (کمی خودمانی‌تر) استفاده از فعل lassen (اجازه دادن) به صورت امری (lass یا lasst) با ضمیر انعکاسی uns و مصدر فعل اصلی است: Lass uns gehen! (بگذار برویم!)

نرم‌تر کردن لحن دستور: برای اینکه دستورتون یا درخواستتون دوستانه‌تر باشه، می‌تونید از کلمه جادویی bitte (لطفاً) استفاده کنید. bitte می‌تونه تقریباً هر جای جمله امری بیاد:

  • Sprich bitte!
  • Bitte sprich!
  • Sprich! (اگر با لحن دوستانه گفته شود)

ساختار جملات پیچیده: وصل کردن جملات به هم!

وقتی می‌خوایم حرف‌های پیچیده‌تر بزنیم، دو یا چند جمله رو به هم وصل می‌کنیم و “جملات پیچیده” می‌سازیم. این کار معمولاً با استفاده از حروف ربط (conjunctions) یا ضمایر موصولی انجام میشه.

  • حروف ربط هم‌پایه (Coordinating Conjunctions): وصل کننده‌های ساده!
    • این حروف ربط مثل und (و)، aber (اما)، oder (یا)، denn (زیرا)، sondern (بلکه) دو جمله مستقل یا دو بخش هم‌ارزش از یک جمله رو به هم وصل می‌کنن.
    • نکته مهم: این حروف ربط تاثیری روی جایگاه فعل در هیچ‌کدام از دو جمله‌ای که وصل می‌کنند، ندارند! هر دو جمله همچنان از قانون V2 پیروی می‌کنند.
    • مثال: Ich bin zuhause und ich mache Hausaufgaben. (من در خانه هستم و تکالیفم را انجام می‌دهم.) – هم bin دوم است هم mache.
  • حروف ربط فرعی (Subordinating Conjunctions): فعل را به آخر می‌فرستند!
    • این حروف ربط (مثل weil, dass, wenn, ob و…) یک جمله فرعی (وابسته) را به یک جمله اصلی وصل می‌کنند.
    • نکته مهم: همانطور که قبلاً یاد گرفتیم، این حروف ربط باعث می‌شوند فعل صرف شده در جمله فرعی به انتهای جمله برود!
    • مثال: Wenn ich lese, bin ich entspannt. (وقتی من مطالعه می‌کنم، آرام می‌شوم.) – wenn جمله فرعی رو شروع کرده و فعل lese رفته آخر اون جمله فرعی. جمله اصلی (bin ich entspannt) همچنان از قانون V2 پیروی می‌کنه (bin دومه).
  • جملات موصولی (Relativsätze): اطلاعات بیشتر درباره اسم‌ها!
    • جملات موصولی نوعی جمله فرعی هستند که با ضمایر موصولی (مثل der, die, das و صرف‌هایشان) شروع می‌شوند و اطلاعات اضافی درباره یک اسم در جمله اصلی می‌دهند.
    • نکته مهم: مثل سایر جملات فرعی، در جملات موصولی هم فعل صرف شده به انتهای جمله می‌رود!
    • مثال: Das ist die Frau, die auf dem Baum sitzt. (این زنی است که روی درخت نشسته است.) – die ضمیر موصولی است و فعل sitzt رفته آخر جمله موصولی.
    • یک علامت نگارشی مهم: جملات موصولی همیشه با کاما (,) از جمله اصلی جدا می‌شوند.

نفی کردن جملات در زبان آلمانی: nicht یا kein؟

برای منفی کردن جملات در آلمانی از دو کلمه اصلی استفاده می‌کنیم: nicht و kein. انتخاب بین این دو و جایی که قرار می‌گیرند، بستگی به این دارد که چه چیزی را می‌خواهیم منفی کنیم.

  • nicht:
    • برای منفی کردن فعل (اگر فعل در انتهای جمله باشد، nicht قبل آن می‌آید)، صفت‌ها، قیدها، حروف اضافه، اسم‌هایی که با حرف تعریف معین (der, die, das) یا ضمیر ملکی (mein, dein و…) آمده‌اند، و اسامی خاص استفاده می‌شود.
    • جایگاه nicht: معمولاً قبل از کلمه‌ای قرار می‌گیرد که قصد منفی کردن آن را داریم.
      • اگر فعل را منفی کنیم: در جملات ساده، nicht معمولاً آخر جمله و بعد از فعل (که دوم است) می‌آید. مثال: Ich koche nicht. (من آشپزی نمی‌کنم.)
      • در جملات با افعال ترکیبی (زمان‌های گذشته/آینده، افعال مدال): nicht معمولاً قبل از قسمت اصلی فعل (اسم مفعول یا مصدر که در انتها قرار دارند) می‌آید. مثال: Ich kann nicht kochen. (من نمی‌توانم آشپزی کنم.) Ich habe nicht gekocht. (من آشپزی نکرده‌ام.)
      • برای نفی صفت، قید یا حرف اضافه: nicht قبل از آن‌ها می‌آید. مثال: Er ist nicht nett. (او مهربان نیست.) Sie kommt nicht heute. (او امروز نمی‌آید.) Das ist nicht für dich. (این برای تو نیست.)
      • برای نفی اسم با حرف تعریف معین یا ضمیر ملکی: nicht قبل از حرف تعریف/ضمیر ملکی می‌آید. مثال: Das ist nicht mein Buch. (این کتاب من نیست.)
  • kein-:
    • برای منفی کردن اسم‌هایی استفاده می‌شود که حرف تعریف نامعین (ein, eine) دارند یا اصلاً حرف تعریف ندارند (مثل اسم‌های غیرقابل شمارش).
    • kein- در واقع شکل منفی حرف تعریف نامعین است و باید مثل آن بر اساس جنسیت، تعداد و حالت دستوری اسمی که آن را منفی می‌کند، صرف شود.
    • جایگاه kein-: همیشه قبل از اسمی قرار می‌گیرد که آن را منفی می‌کند.
    • مثال: Ich habe ein Buch. (من یک کتاب دارم.) منفی: Ich habe kein Buch. (من هیچ کتابی ندارم.) – kein برای Buch خنثی مفعولی صرف شده.
    • مثال: Er hat eine Idee. (او یک ایده دارد.) منفی: Er hat keine Idee. (او هیچ ایده‌ای ندارد.) – keine برای Idee مونث مفعولی صرف شده.
    • مثال: Wir haben Geld. (ما پول داریم.) منفی: Wir haben kein Geld. (ما هیچ پولی نداریم.) – kein برای Geld غیرقابل شمارش مفعولی صرف شده.
    • مثال (جمع): Sie hat Kinder. (او بچه دارد.) منفی: Sie hat keine Kinder. (او هیچ بچه‌ای ندارد.) – keine برای Kinder جمع مفعولی/فاعلی صرف شده.

جدول زیر خلاصه‌ای از کاربرد nicht و kein را نشان می‌دهد:

کلمه نفی آنچه نفی می‌کند جایگاه مثال
nicht فعل، صفت، قید، حروف اضافه، اسم با حرف تعریف معین/ضمیر ملکی، اسم خاص معمولاً قبل از کلمه مورد نظر، در انتهای جملات ساده، قبل از قسمت اصلی فعل در افعال ترکیبی، قبل از پیشوند در افعال جداشدنی Ich arbeite nicht. Das Essen schmeckt nicht gut. Er kommt nicht aus Berlin.
kein اسم با حرف تعریف نامعین یا بدون حرف تعریف قبل از اسم Ich habe kein Geld. Das ist kein Auto.

نتیجه‌گیری نهایی: تسلط بر ساختار جملات آلمانی در دستان شماست!

خب، به پایان درس جامع و پر از جزئیات اما فوق‌العاده مهم ساختار جملات در زبان آلمانی رسیدیم! مسیر طولانی‌ای رو با هم اومدیم و کلی قانون کلیدی رو یاد گرفتیم که مثل ستون‌های فقرات جملات آلمانی عمل می‌کنند.

ما با هم دیدیم که:

  • قانون فعل دوم (V2) چطور نظم اصلی جملات خبری رو تعیین می‌کنه و چطور می‌تونیم با جابجا کردن اجزا، روی بخش‌های مختلف تاکید کنیم.
  • چطور حروف ربط فرعی و ضمایر موصولی سیگنال می‌فرستند تا فعل صرف شده به انتهای جملات فرعی سفر کنه.
  • حالت‌های دستوری (Nominativ, Akkusativ, Dativ) چطور نقش فاعل و مفعول‌ها رو مشخص می‌کنند و ترتیب قرارگیری اونها (مخصوصاً وقتی ضمیر داریم) چطور تعیین میشه.
  • الگوی دوست‌داشتنی تِ‌کا‌مُ‌لو (TeKaMoLo) چطور بهمون کمک می‌کنه قیدهای زمان، علت، حالت و مکان رو سر جای خودشون بذاریم.
  • ساختار خاص و منظم جملات پرسشی (فعل اول برای بله/خیر، کلمه پرسشی اول برای سوالات W-) چطور شکل می‌گیره.
  • و چطور می‌تونیم با جملات امری درخواست کنیم یا دستور بدیم، و چطور با nicht و kein جملات رو منفی کنیم.

می‌دونم! در نگاه اول شاید این همه قانون و جزئیات کمی ترسناک یا پیچیده به نظر برسه. آلمانی به خاطر ساختار منظمش معروفه، و این نظم از همین قواعد میاد. اما نکته اینجاست که شما الان نقشه راه رو دارید! شما ابزارهای لازم برای ساختن جملات آلمانی رو شناختید. دونستن تئوری این قوانین قدم اول و بسیار مهمی بود که شما با موفقیت برداشتید!

اشتراک گذاری
Picture of استاد افروز جهانگیری
استاد افروز جهانگیری

افروز جهانگیری مدرس و متخصص زبان آلمانی و بنیانگذار مجموعه آموزشی "جرمن ترم" و "گروه آموزشی افروز جهانگیری" هستند. ایشان با سال‌ها تجربه در زمینه آموزش زبان آلمانی با تمرکز بر متدهای نوین و کاربردی، به هزاران زبان‌آموز کمک کرده‌اند تا به سطح مطلوبی از تسلط دست یافته و مسیر خود را برای تحصیل، کار یا زندگی در آلمان هموار کنند. تخصص اصلی ایشان در آمادگی برای آزمون‌های بین‌المللی زبان آلمانی (مانند گوته، تلک، ÖSD) و ارائه مشاوره‌های تخصصی در زمینه آوسبیلدونگ و فرصت‌های شغلی در آلمان است.

اینستاگرام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *