زمان حال کامل در زبان آلمانی

زمان حال کامل در زبان آلمانی

زمان حال کامل، یکی از پرکاربردترین زمان‌های گذشته در آلمانی، مخصوصاً در مکالمات روزمره است و یادگیری آن برای اینکه بتوانید راحت و طبیعی صحبت کنید، ضروری است.

از زمان Perfekt برای بیان کارهایی استفاده می‌کنیم که در گذشته‌ای نه چندان دور تمام شده‌اند و معمولاً نتیجه یا اثرشان الان در زمان حال مهم است. مثلاً وقتی می‌گوییم: “Lisa hat gestern die Küche geputzt.” (لیزا دیروز آشپزخونه رو تمیز کرد.) منظور این است که عمل تمیز کردن در گذشته تمام شده، اما نتیجه‌اش این است که الان آشپزخانه تمیز است.

گاهی اوقات هم، اگر یک زمان دقیق در آینده مشخص شده باشد، می‌توان از Perfekt برای کاری که تا آن زمان در آینده کامل می‌شود استفاده کرد، اما این کاربرد کمتر رایج است.

اهمیت Perfekt در مکالمه روزمره

همانطور که در بحث Präteritum گفتیم، در صحبت کردن روزمره آلمانی‌ها، بیشتر از زمان حال کامل (Perfekt) به جای گذشته ساده (Präteritum) استفاده می‌کنند. شما هم اگر می‌خواهید روان صحبت کنید، باید بر Perfekt مسلط شوید. فقط برای چند فعل خاص و خیلی پرکاربرد مثل افعال وجهی (Modalverben) و فعل‌های sein (بودن) و haben (داشتن)، معمولاً در گفتار هم از شکل گذشته ساده‌شان (Präteritum) استفاده می‌شود.

یاد گرفتن Perfekt برای تعریف کردن داستان‌ها و گفتن تجربه‌های شخصی در مکالمات روزمره خیلی مهم است.

در این بخش، می‌خواهیم به طور کامل درباره زمان حال کامل صحبت کنیم. اول می‌گوییم این زمان چطور ساخته می‌شود: با استفاده از افعال کمکی haben یا sein و قسمت سوم فعل. بعدش می‌گوییم کی از haben استفاده کنیم و کی از sein، و چطور قسمت سوم فعل را بسازیم. در ادامه جای فعل‌ها را در جمله بررسی می‌کنیم و مثال می‌زنیم، و در نهایت تفاوت و شباهت‌های Perfekt با Präteritum را بیان می‌کنیم.

اجزای سازنده Perfekt: افعال کمکی و قسمت سوم فعل (Partizip II)

برای ساختن زمان حال کامل (Perfekt) در زبان آلمانی، شما به دو جزء اصلی نیاز دارید:

  1. یک فعل کمکی (Hilfsverb) که در زمان حال ساده برای فاعل جمله صرف شده باشد. این فعل کمکی یا “haben” به معنی “داشتن” است یا “sein” به معنی “بودن”.
  2. قسمت سوم فعل اصلی (Partizip II) که شکل خاصی از فعل اصلی جمله است و نشان می‌دهد عمل کامل شده.

اینکه کدام فعل کمکی (“haben” یا “sein”) را انتخاب کنید، بستگی به نوع و معنی خود فعل اصلی جمله دارد که در ادامه به آن می‌پردازیم. ساختار کلی Perfekt این است: فاعل + فعل کمکی (صرف شده در حال ساده) + … + Partizip II (ته جمله)

اینم جدول صرف فعل‌های کمکی haben و sein توی زمان حال ساده (Präsens):

صرف افعال کمکی haben و sein در زمان حال ساده

شخص haben sein
اول شخص مفرد (ich) habe bin
دوم شخص مفرد (du) hast bist
سوم شخص مفرد (er/sie/es/man) hat ist
اول شخص جمع (wir) haben sind
دوم شخص جمع (ihr) habt seid
سوم شخص جمع/شکل مؤدبانه (sie/Sie) haben sind

جزء دوم و خیلی مهم برای ساختن زمان حال کامل، قسمت سوم فعل یا Partizip II هست. این قسمت از فعل نشون می‌ده که اون کار یا حالت تموم شده. توی جمله‌های اصلی که زمانشون حال کامله، Partizip II معمولاً می‌ره آخر جمله. قرار گرفتن Partizip II ته جمله یکی از نشانه‌های اصلی و واضح جمله‌های زمان حال کامل توی آلمانیه.

تشکیل زمان حال کامل: نقش “Haben” و “Sein”

انتخاب بین فعل کمکی haben و sein برای ساخت زمان حال کامل (Perfekt) بستگی به نوع فعل اصلی داره.

تشکیل زمان حال کامل: نقش "Haben" و "Sein"

چه زمانی از فعل کمکی “Haben” استفاده کنیم؟

خبر خوب این است که برای بیشتر فعل‌ها در زبان آلمانی، از فعل کمکی haben استفاده می‌کنیم. این فعل کمکی برای دسته‌های زیر به کار می‌رود:

  • افعال متعدی (Transitive Verben): این‌ها فعل‌هایی هستند که به یک مفعول مستقیم (Akkusativ) نیاز دارند تا معنی‌شان کامل شود.
    • مثال: Ich habe den Mann gesehen. (من آن مرد را دیده‌ام.) – فعل ‘sehen’ یک مفعول Akkusativ (‘den Mann’) دارد.
  • افعال لازم (Intransitive Verben) که تغییر حالت یا مکان را نشان نمی‌دهند: این فعل‌ها مفعول مستقیم نمی‌گیرند و عملشان هم به معنی حرکت از جایی به جای دیگر یا تغییر از یک حالت به حالت دیگر نیست.
    • مثال: Ich habe geduscht. (من دوش گرفته‌ام.) – فعل ‘duschen’ نه مفعول Akkusativ می‌گیرد و نه تغییر مکان یا حالتی است.
  • افعال انعکاسی (Reflexive Verben): این فعل‌ها با یک ضمیر انعکاسی (مثل mich, dich, sich) همراه هستند.
    • مثال: Ich habe mich gewaschen. (من خودم را شسته‌ام.)
  • افعال وجهی (Modalverben) در زمان حال کامل: ساختار Perfekt برای افعال وجهی کمی خاص است و معمولاً با فعل کمکی haben به همراه مصدر فعل اصلی و مصدر خود فعل وجهی (به جای Partizip II فعل وجهی) می‌آید (ساختار Perfekt II).
    • مثال: Er hat nicht fliegen wollen. (او نمی‌خواست پرواز کند.)

چه زمانی از فعل کمکی “Sein” استفاده کنیم؟

فعل کمکی sein برای ساختن Perfekt در موارد خاص‌تری استفاده می‌شود. این موارد شامل:

  • افعال حرکتی لازم که تغییر مکان را نشان می‌دهند: این فعل‌ها مفعول مستقیم نمی‌گیرند و عملشان نشان‌دهنده‌ی جابجایی از یک نقطه به نقطه دیگر است.
    • مثال: Ich bin nach Hause gegangen. (من به خانه رفته‌ام.) – فعل ‘gehen’ فعل حرکتی است و نشان‌دهنده تغییر مکان.
    • برخی از این فعل‌ها: gehen (رفتن)، kommen (آمدن)، fahren (راندن)، laufen (دویدن)، fliegen (پرواز کردن)، reisen (سفر کردن).
  • افعالی که تغییر حالت را نشان می‌دهند: این فعل‌ها بیانگر تبدیل شدن از یک وضعیت به وضعیت دیگر هستند.
    • مثال: Er ist vor سه Jahren gestorben. (او سه سال پیش مرده است.) – فعل ‘sterben’ نشان‌دهنده تغییر حالت (از زنده بودن به مرده بودن) است.
    • برخی از این فعل‌ها: aufwachen (بیدار شدن)، einschlafen (به خواب رفتن)، sterben (مردن)، werden (شدن).
  • چند فعل خاص که همیشه با “sein” می‌آیند: این‌ها گروه کوچکی از فعل‌ها هستند که قاعده کلی حرکت یا تغییر حالت برایشان صدق نمی‌کند و صرفاً باید حفظ شوند.
    • برخی از این فعل‌ها: bleiben (ماندن)، geschehen (اتفاق افتادن)، gelingen (موفق شدن)، misslingen (ناموفق بودن)، sein (بودن)، werden (شدن).
    • مثال: Ich bin zu Hause geblieben. (من در خانه مانده‌ام.)
  • افعالی که با اضافه شدن پیشوند از افعال ‘sein’-گیرنده مشتق شده‌اند: معمولاً اگر فعل اصلی با sein بیاید، فعل‌های مشتق شده با پیشوند از آن هم با sein می‌آیند.
    • مثال: Ich bin angekommen. (من رسیده‌ام.) – فعل ‘ankommen’ از ‘kommen’ (که با sein می‌آید) گرفته شده است.

نکته مهم: قاعده “حرکت یا تغییر حالت” راهنمای بسیار خوبی است، اما یادتان باشد که استثناها و فعل‌های خاصی هم هستند که همیشه “sein” می‌گیرند و باید حفظ شوند. همچنین، گاهی اوقات برخی فعل‌ها مثل “tanzen” (رقصیدن) ممکن است بسته به اینکه در جمله به حرکت یا صرفاً عمل رقصیدن اشاره دارند، هم با “haben” و هم با “sein” بیایند.

اینم یه خلاصه از قوانین انتخاب بین haben و sein:

فعل کمکی کاربرد مثال‌ها
Haben افعال متعدی (با مفعول مستقیم) Ich habe ein Buch gelesen. (من یک کتاب خوانده‌ام.)
افعال لازم (بدون تغییر حالت یا مکان) Ich habe lange geschlafen. (من مدت زیادی خوابیده‌ام.)
افعال انعکاسی Er hat sich beeilt. (او عجله کرد.)
افعال مدال (با مصدر فعل اصلی) Sie hat das machen müssen. (او مجبور بود آن کار را انجام دهد.)
Sein افعال حرکتی (لازم، تغییر مکان) Wir sind in die Stadt gefahren. (ما به شهر رفتیم.)
افعال تغییر حالت Das Eis ist geschmolzen. (یخ آب شده است.)
افعال: bleiben, geschehen, gelingen, misslingen, sein, werden Was ist passiert? (چه اتفاقی افتاده است؟)
افعال با پیشوند مشتق شده از افعال sein (به طور کلی) Er ist angekommen. (او رسیده است.)

تسلط بر “Partizip II”: افعال باقاعده و بی‌قاعده

تشکیل قسمت سوم فعل (Partizip II) بستگی به نوع فعل داره: باقاعده (ضعیف)، بی‌قاعده (قوی) یا مختلط.

افعال باقاعده:

  • پیشوند ge- می‌گیرن + ریشه فعل + پسوند .
    • مثال: lernen (یاد گرفتن) -> gelernت
    • مثال: machen (انجام دادن) -> gemachت
  • اگه ریشه فعل به -d یا -t ختم بشه، یه -e- قبل از اضافه می‌شه (-et).
    • مثال: arbeiten (کار کردن) -> gearbeitet
  • تشکیل Partizip II برای این فعل‌ها نسبتاً آسونه و می‌شه حدس زد.

افعال بی‌قاعده:

  • پیشوند ge- می‌گیرن + ریشه فعل (که معمولاً تغییر واکه داره) + پسوند -en.
    • مثال: sehen (دیدن) -> gesehen (تغییر واکه: e -> e)
    • مثال: gehen (رفتن) -> gegangen (تغییر واکه: e -> a)
  • تغییرات ریشه توی این فعل‌ها قانون خاصی نداره و باید حفظ بشن.

افعال مختلط:

  • مثل افعال بی‌قاعده تغییر ریشه دارن.
  • مثل افعال باقاعده به ختم می‌شن.
  • پیشوند ge- هم می‌گیرن.
    • مثال: kennen (دانستن) -> gekannت (تغییر واکه: e -> a)
    • مثال: bringen (آوردن) -> gebrachت (تغییر واکه: i -> a)
  • شناختن این فعل‌ها مهمه که با بقیه قاطی نشن.

موارد خاص در تشکیل Partizip II:

  • افعال با پیشوندهای جدا نشدنی (ver-, be-, ge-, er-, zer-, ent-, miss-): پیشوند ge- نمی‌گیرن و طبق الگوی باقاعده یا بی‌قاعده پسوند می‌گیرن.
    • مثال: verstehen (فهمیدن) -> verstanden (بی‌قاعده)
    • مثال: besuchen (بازدید کردن) -> besuchت (باقاعده)
  • افعال با پیشوندهای جدا شدنی (an-, auf-, aus-, ein-, mit-, zu-): پیشوند ge- بین پیشوند جدا شدنی و ریشه فعل میاد.
    • مثال: ankommen (رسیدن) -> angekommen
    • مثال: aufmachen (باز کردن) -> aufgemachت
  • افعالی که به -ieren ختم می‌شن: پیشوند ge- نمی‌گیرن و فقط پسوند می‌گیرن.
    • مثال: studieren (تحصیل کردن) -> studierت
    • مثال: kopieren (کپی کردن) -> kopierت

یاد گرفتن این قواعد و موارد خاص برای درست ساختن Partizip II توی زبان آلمانی خیلی مهمه.

اینم یه خلاصه از الگوهای ساخت Partizip II:

نوع فعل ساختار مثال
باقاعده (ضعیف) ge- + ریشه + (یا -et اگر ریشه به -d/-t ختم شود) spielengespielt, arbeitengearbeitet
بی‌قاعده (قوی) ge- + ریشه (اغلب با تغییر واکه) + -en sehengesehen, trinkengetrunken
مختلط ge- + ریشه (با تغییر واکه) + kennengekannt, bringengebracht
افعال با پیشوند جدا نشدنی پیشوند + ریشه + / -en verstehenverstanden, besuchenbesuchت
افعال با پیشوند جدا شدنی پیشوند + ge- + ریشه + / -en ankommenangekommen, aufmachenaufgemachت
افعال ختم شده به -ieren ریشه + studierenstudiert, kopierenkopiert

ساختار جمله: جایگاه کلمات در جملات زمان حال کامل

توی جمله‌های اصلی زبان آلمانی که زمانشون حال کامله، یه قانون سرراست برای جای فعل داریم:

  • فعل کمکی (haben یا sein که صرف شده) همیشه می‌ره جایگاه دوم.
  • قسمت سوم فعل (Partizip II) فعل اصلی می‌ره ته جمله.
  • بقیه اجزای جمله مثل فاعل، مفعول‌ها و قیدها دور و بر فعل صرف شده میان و معمولاً هم ترتیب زمان-حالت-مکان رو رعایت می‌کنن.

مثال:

  • Ich habe ein Buch gelesen. (من یک کتاب خوانده‌ام.) (habe دوم، gelesen آخر)
  • Gestern bin ich ins Restaurant gegangen. (دیروز من به رستوران رفته‌ام.) (bin دوم، gegangen آخر)

اما توی جمله‌های پیرو (جمله‌هایی که با کلماتی مثل weil، dass، wenn و… شروع می‌شن)، قضیه فرق می‌کنه:

  • فعل کمکی صرف شده می‌ره آخر جمله و بعد از قسمت سوم فعل قرار می‌گیره.
  • فاعل معمولاً قبل از مفعول‌ها و فعل‌ها (که آخر جمله اومدن) قرار می‌گیره.

مثال:

  • Ich می‌دانم که او آن کتاب را خوانده است.) (hat آخر جمله پیرو اومده)
  • …چون من گربه را دیده‌ام.) (habe بعد از gesehen آخر جمله اومده)

توی جمله‌های پرسشی بله/خیر (سوال‌هایی که با فعل شروع می‌شن):

  • فعل کمکی صرف شده می‌ره جایگاه اول.
  • قسمت سوم فعل بازم می‌ره ته جمله.

مثال:

  • Hast du das gemacht؟ (آیا تو این کار را کرده‌ای؟)

ساختار جمله: جایگاه کلمات در جملات زمان حال کامل

کاربردهای عملی: مثال‌هایی از استفاده از زمان حال کامل

زمان حال کامل (Perfekt) توی آلمانی خیلی جاها به کار می‌ره و یه زمان پرکاربرده. چند تا از کاربردهاش اینا هستن:

  • وقتی می‌خوایم درباره کارهایی حرف بزنیم که تو گذشته نزدیک تموم شدن:
    • مثال: Ich habe heute Morgen Kaffee getrunken. (من امروز صبح قهوه نوشیده‌ام.)
  • وقتی می‌خوایم تجربه‌هامون رو بگیم:
    • مثال: Wir sind schon einmal in Berlin gewesen. (ما قبلاً یک بار در برلین بوده‌ایم.)
  • وقتی داریم تو محیط‌های خودمونی و غیررسمی یه ماجرایی رو تعریف می‌کنیم:
    • مثال: Zuerst habe ich gefrühstückت, dann bin ich zur Arbeit geahren. (اول صبحانه خوردم، بعد به سر کار رفتم.)
  • وقتی می‌خوایم درباره نتایجی حرف بزنیم که هنوزم مهم و مرتبط هستن:
    • مثال: Er hat die Prüfung bestanden. Jetzt ist er very happy. (او در امتحان قبول شده است. حالا خیلی خوشحاله.)
  • وقتی می‌خوایم به کارهایی اشاره کنیم که تو آینده تموم می‌شن (البته اگه زمان دقیقش مشخص باشه):
    • مثال: Bis nächste Woche habe ich das Projekt abgeschlossen. (تا هفته آینده من پروژه رو تمام خواهم کرد.)

همونطور که می‌بینید، زمان حال کامل خیلی تو حرف زدن‌های روزمره و تعریف کردن داستان‌ها به کار میاد. با استفاده از این زمان، می‌تونیم درباره اتفاقای گذشته حرف بزنیم ولی ارتباطش رو با الان هم نگه داریم. برای اینکه بفهمیم دقیقا کی باید از این زمان استفاده کنیم، باید به موقعیت و حال و هوای صحبت دقت کنیم.

مقایسه زمان حال کامل (Perfekt) و زمان گذشته ساده (Präteritum)

هم زمان حال کامل (Perfekt) و هم زمان گذشته ساده (Präteritum) برای حرف زدن درباره گذشته توی آلمانی استفاده می‌شن، ولی فرق‌های مهمی بین کاربردشون هست، مخصوصاً تو حرف زدن و نوشتن.

توی زبون محاوره (حرف زدن روزمره)، معمولاً زمان حال کامل (Perfekt) برای بیشتر فعل‌ها ترجیح داده می‌شه. اما زمان گذشته ساده (Präteritum) بیشتر توی زبون رسمی و نوشتاری مثل ادبیات، مقاله‌های خبری و سندهای رسمی به کار می‌ره.

با این حال، برای چند تا فعل خاص، مخصوصاً sein (بودن)، haben (داشتن)، werden (شدن) و افعال مدال، خیلی وقتا زمان گذشته ساده حتی توی حرف زدن هم استفاده می‌شه.

فهمیدن فرق‌های سبکی و متنی بین Perfekt و Präteritum خیلی مهمه تا بتیم درست ازشون تو موقعیت‌های مختلف استفاده کنیم. اینکه تو حرف زدن بیشتر Perfekt رو ترجیح می‌دن، یه نکته کلیدی برای کساییه که دارن آلمانی یاد می‌گیرن. یه نکته دیگه هم اینکه ممکنه تو بعضی مناطق آلمان، بیشتر تمایل به استفاده از یکی از این دو زمان تو موقعیت‌های خاص باشه. سطح رسمی بودن متن هم تو انتخاب بین این دو تا زمان نقش داره.

اینم یه خلاصه از فرق‌ها و شباهت‌های اصلی بین Perfekt و Präteritum:

ویژگی زمان حال کامل (Perfekt) زمان گذشته ساده (Präteritum)
ساختار فعل کمکی (haben یا sein) + Partizip II ریشه فعل + پسوندهای خاص
زبان گفتاری معمولاً برای اکثر افعال ترجیح داده می‌شود برای sein، haben، werden و افعال مدال استفاده می‌شود
زبان نوشتاری همچنین استفاده می‌شود، به خصوص در نوشته‌های غیررسمی در نوشته‌های رسمی رایج‌تر است
تمرکز اغلب بر نتیجه در زمان حال تأکید دارد عمل کامل شده در گذشته را توصیف می‌کند

نتیجه‌گیری: تسلط بر Perfekt، قدمی بزرگ در مکالمه آلمانی

خب، به پایان بحث شیرین زمان حال کامل (Perfekt) رسیدیم! دیدیم که این زمان چقدر در زبان آلمانی مهم و پرکاربرد است، به خصوص در صحبت‌های روزمره.

یاد گرفتیم که برای ساختن این زمان، به دو جزء اصلی نیاز داریم: فعل کمکی haben یا sein و قسمت سوم فعل (Partizip II). همچنین با کاربردهای اصلی آن آشنا شدیم: صحبت درباره کارهایی که در گذشته‌ای نزدیک تمام شده‌اند و بیان تجربه‌های شخصی.

اینکه بدانید چه زمانی باید haben را انتخاب کنید و چه زمانی sein، چطور Partizip II را برای انواع فعل‌ها بسازید و جایگاه فعل‌ها در جمله Perfekt کجاست، برای یادگیری این زمان بسیار مهم است. علاوه بر این‌ها، یادگیری تفاوت کاربردی Perfekt با گذشته ساده (Präteritum) هم به شما کمک می‌کند تا در موقعیت‌های مختلف، زمان درست را انتخاب کنید.

تسلط بر زمان حال کامل، یک قدم بزرگ در مسیر یادگیری زبان آلمانی است و به شما کمک می‌کند تا راحت‌تر و روان‌تر صحبت کنید. با مرور مطالب و تمرین زیاد، این زمان هم برای شما کاملاً قابل تسلط خواهد شد!

اشتراک گذاری
Picture of استاد افروز جهانگیری
استاد افروز جهانگیری

افروز جهانگیری مدرس و متخصص زبان آلمانی و بنیانگذار مجموعه آموزشی "جرمن ترم" و "گروه آموزشی افروز جهانگیری" هستند. ایشان با سال‌ها تجربه در زمینه آموزش زبان آلمانی با تمرکز بر متدهای نوین و کاربردی، به هزاران زبان‌آموز کمک کرده‌اند تا به سطح مطلوبی از تسلط دست یافته و مسیر خود را برای تحصیل، کار یا زندگی در آلمان هموار کنند. تخصص اصلی ایشان در آمادگی برای آزمون‌های بین‌المللی زبان آلمانی (مانند گوته، تلک، ÖSD) و ارائه مشاوره‌های تخصصی در زمینه آوسبیلدونگ و فرصت‌های شغلی در آلمان است.

اینستاگرام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *