حالت فاعلی (Nominativ) در زبان آلمانی

توی زبان آلمانی، قواعد دستور زبان نقش خیلی مهمی توی ساختار جمله‌ها و رسوندن معنی دارن. یکی از پایه‌ای‌ترین مفاهیم توی دستور زبان آلمانی، مفهوم “حالت‌های دستوری” (Kasus) هست. زبان آلمانی چهار تا حالت دستوری داره:

  • فاعلی (Nominativ)
  • مفعولی (Akkusativ)
  • متممی (Dativ)
  • اضافی (Genitiv)

بین این حالت‌ها، حالت فاعلی یا Nominativ، اولین و مهم‌ترین حالت به حساب میاد. نقش اصلی حالت فاعلی توی جمله، نشون دادن فاعل (Subjekt) هست؛ یعنی اون شخص، شیء یا مفهومی که کارِ فعل رو انجام می‌ده. فهمیدن اینکه کی یا چی داره کاری رو انجام می‌ده، برای فهمیدن معنی هر جمله آلمانی ضروریه.

برای کسایی که زبون مادریشون سیستم حالت‌های دستوری نداره، مثل انگلیسی‌زبانا و احتمالاً فارسی‌زبانا، این مفهوم ممکنه اولش یه کم عجیب به نظر برسه. ولی حالت‌های دستوری نقش خیلی مهمی توی دستور زبان آلمانی دارن و نشون می‌دن که اسم توی یه جمله چه نقشی داره. حالت فاعلی مخصوصاً جواب سوال‌های “چه کسی؟” (Wer؟) برای آدما و “چه چیزی؟” (Was؟) برای اشیا و مفاهیم رو می‌ده. این سوال‌ها به ما کمک می‌کنن تا عامل یا انجام‌دهنده کار رو توی جمله پیدا کنیم.

حالت فاعلی نه تنها نقش فاعل رو مشخص می‌کنه، بلکه توی ساختار کلی جمله‌های آلمانی هم خیلی مهمه. اگه این حالت رو نفهمیم، فهمیدن اینکه اجزای مختلف جمله چطور با هم ارتباط دارن سخت می‌شه. علاوه بر این، حالت فاعلی روی نحوه صرف فعل‌ها و همینطور شکل حرف تعریف‌ها و ضمیرها توی جمله تاثیر می‌ذاره. پس تسلط پیدا کردن روی حالت فاعلی، اولین قدم اساسی برای یادگیری دستور زبان آلمانی و فهمیدن ساختارهای پیچیده‌ترشه.

نحوه شناسایی اسم در حالت فاعلی

برای اینکه بفهمیم کدوم اسم توی جمله آلمانی توی حالت فاعلی قرار داره، باید به نقشش توی جمله دقت کنیم. مهم‌ترین نقش اسم توی حالت فاعلی، اینه که فاعل باشه. فاعل، اسمی یا ضمیریه که کارِ فعل رو توی جمله انجام می‌ده.

  • مثال: “Der Hund bellt.” (سگ پارس می‌کند.) اسم “Der Hund” (سگ) داره کارِ پارس کردن رو انجام می‌ده، پس فاعل جمله است و توی حالت فاعلی قرار داره.

یکی از راه‌های خوب برای پیدا کردن فاعل و در نتیجه اسمی که توی حالت فاعلیه، استفاده از کلمات پرسشیه. می‌تونیم قبل از فعل بپرسیم:

  • Wer؟” (چه کسی؟) برای آدما
  • Was؟” (چه چیزی؟) برای اشیا و مفاهیم

جواب این سوال‌ها فاعل جمله است و توی حالت فاعلی قرار داره.

  • مثال: “Die Sonne scheint.” (خورشید می‌تابد.) اگه بپرسیم “Was scheint؟” (چه چیزی می‌تابد؟)، جواب “Die Sonne” (خورشید) می‌شه که فاعل جمله است و توی حالت فاعلی قرار داره.

علاوه بر این، حالت فاعلی بعد از یه سری فعل‌های خاص هم به کار می‌ره. این فعل‌ها عبارتند از:

  • sein (بودن)
  • werden (شدن)
  • bleiben (ماندن)
  • heißen (نامیده شدن)
  • scheinen (به نظر رسیدن)

بعد از این فعل‌ها، اسمی که میاد هم توی حالت فاعلیه، چون این فعل‌ها حالت یا هویت فاعل رو توصیف می‌کنن.

  • مثال: “Das ist der Supermarkt.” (این سوپرمارکت است.) هم “Das” (این) و هم “der Supermarkt” (سوپرمارکت) توی حالت فاعلی هستن.
  • مثال: “Er wird Lehrer.” (او معلم خواهد شد.) هم ضمیر “Er” (او) و هم اسم “Lehrer” (معلم) توی حالت فاعلی قرار دارن.

این نکته خیلی مهمه، چون نشون می‌ده که حالت فاعلی فقط برای اسمی که کار رو انجام می‌ده نیست، بلکه برای اسمی که حالت یا هویت فاعل رو بعد از این فعل‌های خاص توصیف می‌کنه هم استفاده می‌شه. به این مفهوم می‌گن “اسم وصفی فاعلی” (Prädikativ) و برای فهمیدن عمیق‌تر دستور زبان آلمانی خیلی مهمه.

حروف تعریف در حالت فاعلی

توی زبان آلمانی، هر اسم یه حرف تعریف داره که نشون می‌ده جنسیتش (مذکر، مؤنث یا خنثی) چیه و مفرد هست یا جمع. توی حالت فاعلی، این حرف‌های تعریف معین و نامعین برای اسم‌های مختلف با جنسیت‌ها و تعداد گوناگون، شکل‌های خاصی دارن. یاد گرفتن جنسیت اسم‌ها همراه با حرف تعریفشون از همون اول خیلی مهمه، چون برای درست استفاده کردن از حالت‌های دستوری یه چیز اساسیه.

حروف تعریف معین (Bestimmte Artikel) توی آلمانی مثل “the” توی انگلیسی هستن و به یه اسم مشخص اشاره می‌کنن. توی حالت فاعلی، این حروف تعریف برای:

  • اسم‌های مذکر: der
  • اسم‌های مؤنث: die
  • اسم‌های خنثی: das
  • اسم‌های جمع: die

هستن.

حروف تعریف نامعین (Unbestimmte Artikel) مثل “a” یا “an” توی انگلیسی هستن و به یه اسم غیرمشخص اشاره می‌کنن. توی حالت فاعلی، این حروف تعریف برای:

  • اسم‌های مذکر: ein
  • اسم‌های مؤنث: eine
  • اسم‌های خنثی: ein

هستن. یه نکته مهم اینه که برای اسم‌های جمع، حرف تعریف نامعین وجود نداره و برای نشون دادن نبودن یا صفر بودن از کلمه “keine” استفاده می‌شه. فهمیدن فرق ظریف معنایی بین حروف تعریف معین و نامعین، مثل فرق بین “the” و “a/an” توی انگلیسی، برای درست استفاده کردن ازشون خیلی مهمه.

برای اینکه راحت‌تر یادتون بمونه، این جدول حروف تعریف معین و نامعین رو توی حالت فاعلی نشون می‌ده:

حروف تعریف در حالت فاعلی (Articles in the Nominativ Case)

جنسیت (Gender) حرف تعریف معین (Definite Article) حرف تعریف نامعین (Indefinite Article)
مذکر (Masculine) der ein
مؤنث (Feminine) die eine
خنثی (Neuter) das ein
جمع (Plural) die keine

ضمایر شخصی در حالت فاعلی

ضمایر شخصی (Personalpronomen) توی زبان آلمانی برای اشاره به آدما یا چیزا به کار می‌رن، بدون اینکه اسمشون رو دوباره تکرار کنیم. توی حالت فاعلی، این ضمیرها نقش فاعل جمله رو بازی می‌کنن. ضمایر شخصی توی حالت فاعلی دو دسته‌ان: مفرد و جمع.

ضمایر شخصی مفرد توی حالت فاعلی اینان:

  • ich (من)
  • du (تو – غیررسمی)
  • er (او – مذکر)
  • sie (او – مؤنث)
  • es (آن – خنثی)

استفاده از ضمیر درست بر اساس جنسیت اسمی که ضمیر جایگزینش می‌شه، خیلی مهمه. با اینکه “es” توی انگلیسی معنی “it” می‌ده، استفاده‌اش توی آلمانی به جنسیت دستوری اسم بستگی داره.

ضمایر شخصی جمع توی حالت فاعلی اینان:

  • wir (ما)
  • ihr (شما – غیررسمی جمع)
  • sie (آنها)
  • Sie (شما – رسمی مفرد و جمع)

فرق بین “ihr” غیررسمی و “Sie” رسمی (که همیشه با حرف بزرگ “S” نوشته می‌شه) برای کسایی که دارن آلمانی یاد می‌گیرن خیلی مهمه. همینطور باید بدونیم که ضمیر “sie” هم می‌تونه معنی “او” (مؤنث) بده و هم معنی “آنها” (جمع)، و معنی‌ش از طریق متن و مخصوصاً صرف فعل مشخص می‌شه.

فرق بین “تو” رسمی و غیررسمی (“du” در مقابل “Sie“) توی زبان آلمانی به میزان صمیمیت و احترامی که بین آدما هست بستگی داره. از ضمیر “du” برای حرف زدن با دوستا، اعضای خانواده و آدمای جوون‌تر استفاده می‌شه. در مقابل، از ضمیر “Sie” برای نشون دادن احترام به غریبه‌ها، آدمای بزرگ‌تر و کسایی که توی موقعیت‌های رسمی هستن استفاده می‌شه. رعایت کردن این نکته برای ارتباط برقرار کردن توی جامعه آلمانی خیلی مهمه.

این جدول ضمایر شخصی رو توی حالت فاعلی خلاصه می‌کنه:

ضمایر شخصی در حالت فاعلی (Personal Pronouns in the Nominativ Case)

شخص (Person) مفرد (Singular) جمع (Plural)
اول شخص (1st Person) ich (من) wir (ما)
دوم شخص (2nd Person) du (تو – غیررسمی) ihr (شما – غیررسمی)
سوم شخص (3rd Person) er/sie/es (او) sie (آنها)
دوم شخص (2nd Person) Sie (شما – رسمی) Sie (شما – رسمی)

مثال‌هایی از جملات با حالت فاعلی

برای درک بهتر نحوه استفاده از حالت فاعلی، در اینجا چند مثال از جملات آلمانی با استفاده از اسامی و ضمایر در این حالت آورده شده است:

مثال‌هایی با استفاده از اسامی همراه با حروف تعریف معین و نامعین:

  • Der Mann liest ein Buch. (مرد یک کتاب می‌خواند.) – “Der Mann” فاعل با حرف تعریف معین (مذکر).
  • Die Frau arbeitet im Büro. (زن در اداره کار می‌کند.) – “Die Frau” فاعل با حرف تعریف معین (مؤنث).
  • Das Kind spielt im Garten. (بچه در باغ بازی می‌کند.) – “Das Kind” فاعل با حرف تعریف معین (خنثی).
  • Die Kinder lernen Deutsch. (بچه‌ها آلمانی یاد می‌گیرند.) – “Die Kinder” فاعل با حرف تعریف معین (جمع).
  • Ein Student lernt schnell. (یک دانشجو سریع یاد می‌گیرد.) – “Ein Student” فاعل با حرف تعریف نامعین (مذکر).
  • Eine Blume ist rot. (یک گل قرمز است.) – “Eine Blume” فاعل با حرف تعریف نامعین (مؤنث).
  • Ein Thema ist langweilig. (یک موضوع خسته‌کننده است.) – “Ein Thema” فاعل با حرف تعریف نامعین (خنثی).
  • Keine guten Optionen bleiben. (هیچ گزینه خوبی باقی نمانده است.) – “Keine guten Optionen” فاعل با حرف تعریف نامعین (جمع).

در این مثال‌ها، اسم‌هایی که با حروف تعریف معین و نامعین آمده‌اند، فاعل جمله هستند و عمل فعل را انجام می‌دهند یا حالت آن‌ها توسط فعل توصیف می‌شود. توجه به تطابق فعل با فاعل در این جملات مهم است.

مثال‌هایی با استفاده از ضمایر شخصی:

  • Ich spiele Fußball. (من فوتبال بازی می‌کنم.) – “Ich” ضمیر شخصی فاعل.
  • Du lernst Deutsch. (تو آلمانی یاد می‌گیری.) – “Du” ضمیر شخصی فاعل.
  • Er schreibt einen Brief. (او یک نامه می‌نویسد.) – “Er” ضمیر شخصی فاعل.
  • Sie lacht. (او می‌خندد.) – “Sie” ضمیر شخصی فاعل (مؤنث).
  • Es regnet. (باران می‌بارد.) – “Es” ضمیر شخصی فاعل (خنثی) (ضمنی در چندین قطعه).
  • Wir gehen schwimmen. (ما به شنا می‌رویم.) – “Wir” ضمیر شخصی فاعل.
  • Ihr fahrt Fahrrad. (شما دوچرخه‌سواری می‌کنید.) – “Ihr” ضمیر شخصی فاعل.
  • Sie trinken Kaffee؟ (آنها قهوه می‌نوشند؟) – “Sie” ضمیر شخصی فاعل (جمع).
  • Sie lernen Deutsch. (شما آلمانی یاد می‌گیرید.) – “Sie” ضمیر شخصی فاعل (رسمی).

این مثال‌ها به خوبی نشون می‌دن که چطور ضمایر شخصی به عنوان فاعل توی حالت فاعلی کار می‌کنن و چطور با تغییر فعل هماهنگ می‌شن.

توی زبان آلمانی، با اینکه ترتیب کلمات می‌تونه از انگلیسی انعطاف‌پذیرتر باشه، ولی معمولاً فاعل قبل از فعل میاد. با این حال، فاعل می‌تونه بعد از فعل هم قرار بگیره، مخصوصاً توی جمله‌های سوالی یا وقتی که یه قسمت دیگه از جمله می‌خواد مورد تاکید قرار بگیره.

  • مثال: “Liest der alte Mann؟” (آیا پیرمرد می‌خواند؟) اینجا “der alte Mann” (پیرمرد) فاعله و بعد از فعل اومده.
  • مثال: “Gestern hat meine Mutter gekocht.” (دیروز مادرم آشپزی کرد.) اینجا “meine Mutter” (مادرم) فاعله و بعد از قید زمان و فعل کمکی قرار گرفته.

نکته مهم اینه که مهم نیست فاعل کجای جمله قرار بگیره، حالتش (فاعلی) همیشه ثابته. این یه فرق اساسی با انگلیسی داره که توش بیشتر ترتیب کلمات نقش فاعل و مفعول رو تعیین می‌کنه.

ساختارهای دستوری و حالت فاعلی

یکی از جنبه‌های خیلی مهم دستور زبان آلمانی، هماهنگی فعل با فاعل هست. فعل توی زبان آلمانی باید از نظر شخص (اول، دوم یا سوم) و تعداد (مفرد یا جمع) با فاعلش که توی حالت فاعلیه، جور دربیاد. اگه فاعل مفرد باشه، فعل هم مفرد صرف می‌شه و اگه فاعل جمع باشه، فعل هم جمع صرف می‌شه.

  • مثال: “Ich spiele.” (من بازی می‌کنم.) فعل “spiele” با فاعل مفرد “ich” هماهنگه.
  • مثال: “Wir spielen.” (ما بازی می‌کنیم.) فعل “spielen” با فاعل جمع “wir” هماهنگه.

این مفهوم مثل هماهنگی فاعل و فعل توی انگلیسیه و برای ساختن جمله‌های درست از نظر گرامری خیلی مهمه.

همونطور که قبلاً گفتیم، حالت فاعلی بعد از یه سری فعل‌های خاص مثل “sein“، “werden“، “bleiben“، “heißen” و “scheinen” میاد تا فاعل رو توصیف کنه یا نشون بده کیه. توی این ساختارها، اسمی که بعد از این فعل‌ها میاد، بهش می‌گن “اسم وصفی فاعلی” (Prädikativ) و توی حالت فاعلی قرار داره، چون حالت یا هویت فاعل رو توضیح می‌ده.

  • مثال: “Jochen ist mein Freund.” (یوخن دوست من است.) هم “Jochen” و هم “mein Freund” توی حالت فاعلی هستن.

اصطلاح “اسم وصفی فاعلی” نشون می‌ده که این اسم، با اینکه کار فعل رو انجام نمی‌ده، ولی به فاعل نسبت داده می‌شه و همون حالت دستوری فاعل رو داره.

ساختار اصلی جمله توی زبان آلمانی معمولاً به این صورته: فاعل-فعل-مفعول (Subjekt-Verb-Objekt یا SVO). توی این ساختار، فاعل توی حالت فاعلی قرار می‌گیره و کار فعل رو انجام می‌ده. مفعول می‌تونه توی حالت مفعولی (Akkusativ) یا متممی (Dativ) قرار بگیره که بعداً در موردش صحبت می‌کنیم.

  • مثال: “Der Lehrer (فاعل – Nominativ) liest (فعل) das Buch (مفعول – Akkusativ).” (معلم کتاب را می‌خواند.) “Der Lehrer” فاعله و توی حالت فاعلی قرار داره.

فهمیدن این ساختار پایه به ما کمک می‌کنه نقش حالت فاعلی رو توی چارچوب کلی جمله آلمانی درک کنیم و یه پایه برای ساختن جمله‌های پیچیده‌تر به دست بیاریم.

حالت فاعلی و صرف فعل

فاعل توی حالت فاعلی نقش خیلی مهمی توی صرف فعل (Verbkonjugation) توی زبان آلمانی داره. ته فعل توی آلمانی بسته به شخص (اول، دوم یا سوم) و تعداد (مفرد یا جمع) فاعل توی حالت فاعلی عوض می‌شه. به این تغییرات می‌گن صرف فعل. به عبارت دیگه، برای اینکه یه فعل رو درست توی جمله استفاده کنیم، باید فاعلش رو پیدا کنیم و فعل رو بر اساس اون صرف کنیم. پس فهمیدن فاعل توی حالت فاعلی برای درست استفاده کردن از شکل مناسب فعل ضروریه.

اینجا چند تا مثال از صرف فعل “spielen” (بازی کردن) با ضمایر مختلف توی حالت فاعلی آورده شده:

  • ich spiele (-e)
  • du spielst (-st)
  • er/sie/es spielt (-t)
  • wir spielen (-en)
  • ihr spielt (-t)
  • sie/Sie spielen (-en)

این مثال‌ها نشون می‌دن که چطور ته فعل بر اساس فاعل تغییر می‌کنه. مثلاً برای فاعل مفرد اول شخص (“ich“)، ته فعل “-e” هست، در حالی که برای فاعل جمع اول شخص (“wir“)، تهش “-en” هست. این الگو برای همه فعل‌های آلمانی صدق می‌کنه و نشون می‌ده که چطور حالت فاعلی مستقیماً روی شکل فعل تاثیر می‌ذاره.

تفاوت بین حالت فاعلی، مفعولی (Akkusativ) و متممی (Dativ)

برای اینکه حالت فاعلی رو کامل بفهمیم، باید فرقش رو با دو تا حالت دستوری اصلی دیگه توی زبان آلمانی، یعنی حالت مفعولی (Akkusativ) و حالت متممی (Dativ)، بررسی کنیم.

حالت فاعلی (Nominativ) نقش فاعل رو توی جمله بازی می‌کنه؛ یعنی اون کسی یا چیزی که کارِ فعل رو انجام می‌ده. این حالت به سوال‌های “Wer؟” (چه کسی؟) و “Was؟” (چه چیزی؟) جواب می‌ده.

در مقابل، حالت مفعولی (Akkusativ) برای نشون دادن مفعول مستقیم استفاده می‌شه؛ یعنی اون کسی یا چیزی که کارِ فعل مستقیماً روش تاثیر می‌ذاره. حالت مفعولی به سوال‌های “Wen؟” (چه کسی را؟) و “Was؟” (چه چیزی را؟) جواب می‌ده. مثلاً توی جمله “Ich sehe den Mann.” (من مرد را می‌بینم)، “den Mann” مفعول مستقیمه و توی حالت مفعولی قرار داره. یکی از تغییرات مهم توی حالت مفعولی، عوض شدن حرف تعریف معین مذکر از “der” به “den” هست.

حالت متممی (Dativ) برای نشون دادن مفعول غیرمستقیم به کار می‌ره؛ یعنی اون کسی یا چیزی که به طور غیرمستقیم از کارِ فعل سود می‌بره یا اون رو دریافت می‌کنه. حالت متممی به سوال “Wem؟” (به چه کسی؟) جواب می‌ده. مثلاً توی جمله “Ich gebe dem Freund ein Buch.” (من به دوست یک کتاب می‌دهم)، “dem Freund” مفعول غیرمستقیمه و توی حالت متممی قرار داره. توی حالت متممی هم حرف‌های تعریف عوض می‌شن، مثلاً حرف تعریف معین مذکر از “der” به “dem” تغییر می‌کنه. همینطور یه سری فعل‌ها و حروف اضافه همیشه حالت متممی می‌خوان.

برای اینکه فرق بین این سه حالت رو بهتر ببینیم، به این مثال‌ها دقت کنید:

  • Der Mann (Nominativ) sieht den Hund (Akkusativ). (مرد سگ را می‌بیند.)
  • Der Mann (Nominativ) gibt dem Hund (Dativ) einen Knochen (Akkusativ). (مرد به سگ یک استخوان می‌دهد.)

توی مثال اول، “Der Mann” فاعله و کار دیدن رو انجام می‌ده (حالت فاعلی)، و “den Hund” مفعول مستقیمه و کار دیدن روش انجام می‌شه (حالت مفعولی). توی مثال دوم، “Der Mann” هنوز فاعله (حالت فاعلی)، “dem Hund” مفعول غیرمستقیمه که استخوان بهش داده می‌شه (حالت متممی)، و “einen Knochen” مفعول مستقیمه که کار دادن روش انجام می‌شه (حالت مفعولی).

برای اینکه تغییرات حروف تعریف معین رو توی این سه حالت بهتر بفهمید، این جدول رو ببینید:

حروف تعریف معین در حالت‌های فاعلی، مفعولی و متممی (Definite Articles in Nominativ, Akkusativ, and Dativ Cases)

جنسیت (Gender) حالت فاعلی (Nominativ) حالت مفعولی (Akkusativ) حالت متممی (Dativ)
مذکر (Masculine) der den dem
مؤنث (Feminine) die die der
خنثی (Neuter) das das dem
جمع (Plural) die die den

پسوندهای صفت در حالت فاعلی

صفات توی زبان آلمانی قبل از اسمی که توصیف می‌کنن میان و بسته به حالت دستوری، جنسیت و تعداد اسم، یه سری پسوند مختلف می‌گیرن. توی حالت فاعلی، پسوندی که صفت می‌گیره بستگی به نوع حرف تعریفی داره که قبل از اسم اومده. سه نوع پسوند برای صفات داریم: ضعیف، ترکیبی و قوی.

وقتی صفت بعد از حروف تعریف معین (der, die, das, die) توی حالت فاعلی قرار می‌گیره، از پسوندهای ضعیف استفاده می‌کنه. معمولاً پسوند “-e” برای اسم‌های مفرد (مذکر، مؤنث و خنثی) و پسوند “-en” برای اسم‌های جمع به کار می‌ره.

  • مثال‌ها:
    • der alte Mann (مرد پیر)
    • die schöne Frau (زن زیبا)
    • das kleine Kind (بچه کوچک)
    • die alten Bücher (کتاب‌های قدیمی)

وقتی صفت بعد از حروف تعریف نامعین (ein, eine, ein) توی حالت فاعلی قرار می‌گیره، از پسوندهای ترکیبی استفاده می‌کنه. توی این حالت، پسوندها بسته به جنسیت و تعداد اسم عوض می‌شن و معمولاً قوی‌تر از پسوندهای ضعیف هستن.

  • برای اسم مذکر مفرد، معمولاً پسوند “-er” به کار می‌ره (ein kluger Mann).
  • برای اسم مؤنث مفرد، پسوند “-e” (eine starke Frau).
  • برای اسم خنثی مفرد، پسوند “-es” (ein großes Haus).
  • برای حالت جمع (بعد از “keine“)، معمولاً از پسوند “-en” استفاده می‌شه (keine faulen Kinder).

وقتی صفت بدون حرف تعریف توی حالت فاعلی قرار می‌گیره، از پسوندهای قوی استفاده می‌کنه. توی این حالت، پسوندها به طور واضح جنسیت و تعداد اسم رو نشون می‌دن.

  • مثال‌ها:
    • guter Mann (-er)
    • schöne Frau (-e)
    • kleines Kind (-es)
    • alte Bücher (-e)

این جدول پسوندهای صفت رو توی حالت فاعلی خلاصه می‌کنه:

پسوندهای صفت در حالت فاعلی (Adjective Endings in the Nominativ Case)

مذکر (Masculine) مؤنث (Feminine) خنثی (Neuter) جمع (Plural)
معین (Definite) -e -e -e -en
نامعین (Indefinite) -er -e -es -en
بدون حرف تعریف (No Article) -er -e -es -e

خلاصه جامع

حالت فاعلی (Nominativ) نقش اصلی فاعل رو توی جمله‌های زبان آلمانی بازی می‌کنه و جواب سوال‌های “چه کسی؟” و “چه چیزی؟” رو می‌ده. فهمیدن این حالت برای اینکه بدونیم کی یا چی کارِ فعل رو انجام می‌ده و همینطور برای فهمیدن ساختار جمله خیلی مهمه. حرف‌های تعریف معین (der, die, das, die) و نامعین (ein, eine, ein, keine) توی حالت فاعلی شکل‌های مخصوصی برای اسم‌های مختلف با جنسیت‌ها و تعداد گوناگون دارن. ضمایر شخصی توی حالت فاعلی (ich, du, er, sie, es, wir, ihr, sie, Sie) فاعل جمله رو نشون می‌دن و تعیین می‌کنن که فعل چطور صرف بشه. علاوه بر این، حالت فاعلی بعد از یه سری فعل‌های خاص مثل “sein“، “werden“، “bleiben“، “heißen” و “scheinen” میاد تا فاعل رو توصیف کنه یا نشون بده کیه.

مسلط شدن به حالت فاعلی اولین قدم خیلی مهم توی یادگیری دستور زبان آلمانیه. این دانش کمک می‌کنه ساختار جمله‌های پیچیده‌تر و حالت‌های دستوری دیگه مثل مفعولی (Akkusativ) و متممی (Dativ) رو بفهمیم. با تمرین کردن و استفاده از مثال‌ها، کسایی که دارن آلمانی یاد می‌گیرن می‌تونن به طور موثر از حالت فاعلی توی صحبت کردن و نوشتن استفاده کنن و یه پایه قوی برای یادگیری بیشتر زبان آلمانی بسازن.

اشتراک گذاری