ببینید، توی زبان آلمانی، کلمات بسته به نقشی که توی جمله دارن، یه جورایی “لباس” مختلف میپوشن. به این “لباس”ها میگن “حالت”. یکی از این حالتها، حالت “مفعولی” یا “آکوزاتیو” هست.
تصور کنید یه بازیگر داره یه کاری انجام میده و یه چیزی یا یه کسی داره اون کار رو دریافت میکنه.
- فاعل: بازیگری که کار رو انجام میده، همیشه یه “لباس” خاص میپوشه که بهش میگن “حالت فاعلی”.
- مفعول مستقیم (آکوزاتیو): اون چیزی یا کسی که کارِ بازیگر روش انجام میشه، یه “لباس” دیگه میپوشه که همون “حالت مفعولی” یا “آکوزاتیو” هست.
به عبارت سادهتر، مفعول مستقیم جواب سوالهای “چه کسی را؟” (اگه طرف انسان باشه) یا “چه چیزی را؟” (اگه شیء باشه) رو میده، وقتی که از فعل میپرسیم.
مثلاً توی جمله “مرد سگ را نوازش میکند“:
- مرد (Der Mann) فاعله، چون داره کار نوازش رو انجام میده. “لباسش” هم “حالت فاعلی” هست.
- سگ را (den Hund) مفعول مستقیمه، چون نوازش روی اون انجام میشه. “لباسش” هم “حالت مفعولی” هست.
زبان آلمانی علاوه بر حالت مفعولی، سه تا “لباس” دیگه هم داره:
- حالت فاعلی: برای نشون دادن کسی که کار رو انجام میده.
- حالت داتیو: معمولاً برای نشون دادن کسی که یه چیزی بهش داده میشه یا یه کار به نفعش انجام میشه (یه جورایی مفعول غیرمستقیم).
- حالت گنیتیو: برای نشون دادن اینکه یه چیزی مال کیه یا به چی مربوطه.
یاد گرفتن این “لباس”ها خیلی مهمه، مخصوصاً حالت مفعولی که بعد از یاد گرفتن حالت فاعلی، خیلی به کار میاد و کمک میکنه جملههای ساده و پیچیده رو درست بسازید.
شناسایی مفعول مستقیم
برای اینکه بفهمیم کدوم کلمه توی جمله آلمانی نقش مفعول مستقیم رو بازی میکنه، چند تا راه داریم:
پرسیدن سوال
میتونیم از فعل بپرسیم “چه کسی را؟” (Wen؟) یا “چه چیزی را؟” (Was؟). اگه جواب این سوال توی جمله باشه، اون جواب، مفعول مستقیمه و “لباسش” هم “حالت مفعولی” هست.
-
مثال: “من سگ را میبینم.” (Ich sehe den Hund)
- میپرسیم: “چه چیزی را میبینم؟” (Was sehe ich؟)
- جواب: “سگ را” (den Hund). پس “den Hund” مفعول مستقیمه.
-
مثال: “من دوستم را ملاقات میکنم.” (Ich treffe meinen Freund)
- میپرسیم: “چه کسی را ملاقات میکنم؟” (Wen treffe ich؟)
- جواب: “دوستم را” (meinen Freund). پس “meinen Freund” مفعول مستقیمه.
دقت به حروف اضافه
یه سری حروف اضافه خاص توی زبان آلمانی هستن که همیشه بعدشون کلمهای که میاد، باید “لباس مفعولی” پوشیده باشه. اگه این حروف اضافه رو بشناسیم، میتونیم مفعول مستقیم رو راحتتر پیدا کنیم. (بعداً بیشتر در مورد این حروف اضافه صحبت میکنیم.)
شناختن فعلهای لازم
بعضی از فعلها توی آلمانی برای اینکه معنیشون کامل بشه، حتماً به یه مفعول مستقیم نیاز دارن. به این فعلها میگن فعلهای “متعدی”. اگه این فعلها رو بشناسیم، میدونیم که کلمهای که بعدشون میاد، احتمال خیلی زیاد مفعول مستقیمه.
-
مثالهایی از این فعلها:
- finden (یافتن)
- besuchen (بازدید کردن)
- besitzen (داشتن)
-
مثال: “من راه را پیدا میکنم.” (Ich finde den Weg)
- فعل “finden” به مفعول مستقیم نیاز داره و “den Weg” مفعول مستقیمه.
تغییر حرف تعریف
یکی از نشانههای مهم “حالت مفعولی”، عوض شدن حرف تعریف اسم، مخصوصاً برای اسمهای مفرد مذکره.
-
اگه اسم مفرد مذکر باشه:
- توی حالت فاعلی حرف تعریفش میشه der.
- توی حالت مفعولی حرف تعریفش عوض میشه و میشه den.
-
برای اسمهای مفرد مؤنث (die)، مفرد خنثی (das) و جمع (die)، حرف تعریف توی حالت مفعولی هیچ تغییری نمیکنه.
-
همین اتفاق برای حرف تعریف نکره هم میافته:
- مفرد مذکر: ein (فاعلی) میشه einen (مفعولی).
- مفرد مؤنث (eine)، مفرد خنثی (ein) و جمع (بدون حرف تعریف نکره) هیچ تغییری نمیکنن.
جدول تغییرات حروف تعریف:
جنسیت/عدد | حرف تعریف معین (Nominativ) | حرف تعریف معین (Akkusativ) | حرف تعریف نامعین (Nominativ) | حرف تعریف نامعین (Akkusativ) |
مذکر مفرد | der | den | ein | einen |
مؤنث مفرد | die | die | eine | eine |
خنثی مفرد | das | das | ein | ein |
جمع | die | die | – | – |
علاوه بر حروف تعریف، ضمایر شخصی نیز در حالت مفعولی تغییر شکل میدهند. این تغییرات به شرح زیر است:
ضمیر شخصی (Nominativ) | ضمیر شخصی (Akkusativ) | ترجمه فارسی |
ich | mich | من را |
du | dich | تو را |
er | ihn | او (مذکر) را |
sie | sie | او (مؤنث) را |
es | es | آن را |
wir | uns | ما را |
ihr | euch | شما (جمع) را |
sie | sie | آنها را |
Sie | Sie | شما (رسمی) را |
شناخت این تغییرات در حروف تعریف و ضمایر شخصی به زبانآموزان کمک میکند تا مفعول مستقیم را به درستی در جملات آلمانی تشخیص دهند.
حروف اضافه آلمانی که حالت مفعولی میگیرند
یه سری حروف اضافه توی زبان آلمانی هستن که خیلی زورگوئن! هر اسمی یا ضمیری بعد از اینا بیاد، مجبور میشه “لباس مفعولی” رو بپوشه، هیچ راه در رویی هم نداره! یاد گرفتن این حروف اضافه خیلی مهمه تا بتونیم درست از حالت مفعولی استفاده کنیم.
اینا رایجترین حروف اضافهای هستن که همیشه حالت مفعولی میارن:
- durch (از میان، از طریق): Der Zug fährt durch den Tunnel. (قطار از میان تونل عبور میکند.)
- für (برای): Das Geschenk ist für meine Mutter. (این هدیه برای مادرم است.)
- gegen (علیه، به طرف): Wir spielen gegen die beste Mannschaft. (ما علیه بهترین تیم بازی میکنیم.)
- ohne (بدون): Sie geht ohne ihren Freund. (او بدون دوست پسرش میرود.)
- um (دور، در ساعت): Die Kinder laufen um den Baum. (بچهها دور درخت میدوند.) / Ich esse um 8 Uhr zu Abend. (من ساعت 8 شام میخورم.)
- bis (تا): Sie bleibt bis nächsten Montag. (او تا دوشنبه آینده میماند.)
- entlang (در امتداد): Wir spazieren den Fluss entlang. (ما در امتداد رودخانه قدم میزنیم.)
یه چند تا حرف اضافه دیگه هم هستن که ممکنه حالت مفعولی بیارن، مثل:
- gegenüber (روبروی)
- um…herum (اطراف)
- یه حرف اضافه قدیمی هم بوده به اسم wieder (برخلاف) که بعضی جاها ممکنه ببینید.
برای اینکه راحتتر یادتون بمونه، این حروف اضافه رو توی یه جدول خلاصه کردیم:
حرف اضافه | ترجمه فارسی رایج | مثال آلمانی |
durch | از میان، از طریق | Der Zug fährt durch den Tunnel. |
für | برای | Das Geschenk ist für meine Mutter. |
gegen | علیه، به طرف | Wir spielen gegen die beste Mannschaft. |
ohne | بدون | Sie geht ohne ihren Freund. |
um | دور، در ساعت | Die Kinder laufen um den Baum. / Ich esse um 8 Uhr zu Abend. |
bis | تا | Sie bleibt bis nächsten Montag. |
entlang | در امتداد | Wir spazieren den Fluss entlang. |
به خاطر سپردن این حروف اضافه به زبانآموزان کمک میکند تا به طور خودکار حالت اسم بعد از آنها را تشخیص دهند و از اشتباهات رایج جلوگیری کنند.
افعال رایج در زبان آلمانی که معمولاً مفعول میگیرند
بیشتر فعلهایی که توی زبان آلمانی برای اینکه معنیشون کامل بشه به یه مفعول احتیاج دارن (بهشون میگن فعلهای متعدی)، اون مفعول رو توی “حالت مفعولی” میگیرن.
تعداد فعلهایی که مفعولشون توی “حالت داتیو” یا “حالت گنیتیو” میاد، خیلی کمتر از فعلهایی هست که مفعولشون “مفعولی” هست.
پس یه راه خوب برای یادگیری اینه که فعلهایی رو که مفعول داتیو یا گنیتیو میگیرن حفظ کنید. بعدش دیگه میتونید فرض کنید که بیشتر فعلهای دیگه، مفعولشون توی “حالت مفعولی” میاد.
یه لیست از فعلهای پرکاربرد آلمانی که معمولاً مفعول میگیرن رو براتون آوردیم:
- haben (داشتن): Ich habe ein Auto. (من یک ماشین دارم.)
- sehen (دیدن): Sie sieht den Mann. (او مرد را میبیند.)
- essen (خوردن): Wir essen Brot. (ما نان میخوریم.)
- trinken (نوشیدن): Er trinkt Wasser. (او آب مینوشد.)
- lieben (دوست داشتن): Sie liebt Blumen. (او گلها را دوست دارد.)
- finden (یافتن): Ich finde das Buch. (من کتاب را پیدا میکنم.)
- besuchen (بازدید کردن): Wir besuchen unsere Freunde. (ما از دوستانمان بازدید میکنیم.)
- kaufen (خریدن): Er kauft einen Apfel. (او یک سیب میخرد.)
- kennen (شناختن): Ich kenne ihn. (من او را میشناسم.)
- machen (انجام دادن، ساختن): Sie macht ihre Hausaufgaben. (او تکالیفش را انجام میدهد.)
- suchen (جستجو کردن): Er sucht seine Schlüssel. (او دنبال کلیدهایش میگردد.)
- fragen (پرسیدن): Sie fragt den Lehrer. (او از معلم میپرسد.)
- lesen (خواندن): Er liest eine Zeitung. (او یک روزنامه میخواند.)
- schreiben (نوشتن): Sie schreibt einen Brief. (او یک نامه مینویسد.)
- nehmen (گرفتن): Er nimmt den Stift. (او خودکار را میگیرد.)
- sehen (دیدن): Ich sehe den Film. (من فیلم را میبینم.)
- hören (شنیدن): Wir hören Musik. (ما موسیقی میشنویم.)
- verstehen (فهمیدن): Er versteht die Frage nicht. (او سوال را نمیفهمد.)
- wollen (خواستن): Ich will ein Eis. (من یک بستنی میخواهم.)
- möchten (مایل بودن): Ich möchte einen Kaffee. (من یک قهوه میخواهم.)
این فهرست تنها شامل تعدادی از افعال رایج است و افعال متعدی بسیار بیشتری در زبان آلمانی وجود دارند که مفعول خود را در حالت مفعولی میگیرند.
یه نکته جالب دیگه هم اینه که بعضی وقتا یه فعل میتونه دو تا مفعول مستقیم داشته باشه، البته این خیلی پیش نمیاد. فعلهایی مثل:
- fragen (پرسیدن)
- lehren (یاد دادن)
- kosten (قیمت داشتن)
- nennen (نامیدن)
میتونن هم به یه شخص اشاره کنن و هم به یه چیز، و جالب اینجاست که هر دوی اینا توی “حالت مفعولی” قرار میگیرن.
مثال: “Der Lehrer lehrt uns die deutsche Sprache.” (معلم به ما زبان آلمانی را یاد میدهد.)
توی این جمله:
- uns (ما را) مفعول مستقیمه (چه کسی را یاد میدهد؟ ما را).
- die deutsche Sprache (زبان آلمانی را) هم مفعول مستقیمه (چه چیزی را یاد میدهد؟ زبان آلمانی را).
هر دوی اینا “لباس مفعولی” پوشیدن.
فعلهای دیگهای هم مثل:
- abfragen (پرسیدن امتحان)
- angehen (مربوط بودن)
- abhören (شنود کردن)
هم میتونن توی این دسته قرار بگیرن.
ترتیب کلمات در جملات آلمانی با مفعول
نظم قرار گرفتن کلمات توی جملههای آلمانی، با اینکه از انگلیسی انعطافپذیرتره، ولی باز هم قانونهای خاص خودشو داره.
توی جملههای خبری معمولی (Aussagesätze)، بیشتر وقتا اینطوریه: فاعل – فعل – مفعول مستقیم (SVO).
ولی یه نکته مهم اینه که فعل همیشه جایگاه دوم رو میگیره. فاعل میتونه قبل یا بعد از فعل بیاد، مخصوصاً اگه بخوایم یه قسمت از جمله رو بیاریم اول برای اینکه روش تاکید کنیم. تو این حالت، فاعل بلافاصله بعد از فعل میاد. مفعول مستقیم هم معمولاً بعد از فعل و فاعل قرار میگیره.
مثال:
- Ich sehe den Film. (من فیلم را میبینم.) (فاعل – فعل – مفعول مستقیم)
- Den Film sehe ich. (فیلم را من میبینم.) (مفعول مستقیم – فعل – فاعل)
وقتی توی یه جمله هم مفعول مستقیم (“حالت مفعولی”) و هم مفعول غیرمستقیم (“حالت داتیو”) داریم، معمولاً مفعول داتیو قبل از مفعول آکوزاتیو میاد، مخصوصاً اگه هر دوتاشون اسم باشن.
اما اگه مفعول آکوزاتیو ضمیر باشه، معمولاً قبل از مفعول داتیو (چه اسم باشه چه ضمیر) قرار میگیره.
مثال:
- Ich gebe dem Freund das Buch. (من کتاب را به دوست میدهم.) (فاعل – فعل – مفعول داتیو – مفعول آکوزاتیو)
- Ich gebe es dem Freund. (من آن را به دوست میدهم.) (فاعل – فعل – مفعول آکوزاتیو (ضمیر) – مفعول داتیو)
- Ich gebe ihm das Buch. (من کتاب را به او میدهم.) (فاعل – فعل – مفعول داتیو (ضمیر) – مفعول آکوزاتیو)
- Ich gebe es ihm. (من آن را به او میدهم.) (فاعل – فعل – مفعول آکوزاتیو (ضمیر) – مفعول داتیو (ضمیر))
توی جملههای سوالی (Fragesätze)، ترتیب کلمات بسته به نوع سوال فرق میکنه:
-
سوالهای بله/خیر (Ja/Nein-Fragen): فعل میاد اول جمله، بعدش فاعل و بقیه اجزا، از جمله مفعول مستقیم.
- مثال: Siehst du den Film؟ (آیا تو فیلم را میبینی؟) (فعل – فاعل – مفعول مستقیم)
-
سوالهای با کلمه پرسشی (W-Fragen): کلمه پرسشی اول میاد، بعدش فعل، بعد فاعل و بقیه اجزا، از جمله مفعول مستقیم.
- مثال: Was siehst du؟ (چه چیزی میبینی؟) (کلمه پرسشی – فعل – فاعل)
- مثال: Wen siehst du؟ (چه کسی را میبینی؟) (کلمه پرسشی – فعل – فاعل)
خلاصه اینکه، توی جملههای آلمانی که مفعول مستقیم دارن، فعل همیشه جایگاه دوم رو داره و مفعول مستقیم معمولاً بعد از فعل و فاعل میاد. ولی این ترتیب دقیق میتونه برای تاکید یا توی انواع مختلف جملهها تغییر کنه. وقتی هم مفعول داتیو و هم آکوزاتیو داریم، معمولاً داتیو قبل از آکوزاتیو میاد، مگر اینکه آکوزاتیو ضمیر باشه.
مثالهای متنوع از جملات آلمانی با مفعول
برای درک بهتر کاربرد حالت مفعولی، در زیر مثالهای متنوعی از جملات آلمانی با مفعول مستقیم، شامل جملات ساده و پیچیده، ارائه شده است:
جملات ساده:
- Der Lehrer liest ein Buch. (معلم یک کتاب میخواند.) (مذکر مفرد – حرف تعریف نامعین)
- Die Frau trinkt eine Tasse Kaffee. (زن یک فنجان قهوه مینوشد.) (مؤنث مفرد – حرف تعریف نامعین)
- Das Kind spielt ein Spiel. (بچه یک بازی میکند.) (خنثی مفرد – حرف تعریف نامعین)
- Die Kinder essen Kekse. (بچهها کلوچه میخورند.) (جمع – بدون حرف تعریف نامعین)
- Ich sehe den Mond. (من ماه را میبینم.) (مذکر مفرد – حرف تعریف معین)
- Sie kennt die Antwort. (او جواب را میداند.) (مؤنث مفرد – حرف تعریف معین)
- Er hat das Geld. (او پول را دارد.) (خنثی مفرد – حرف تعریف معین)
- Wir besuchen die Museen. (ما از موزهها بازدید میکنیم.) (جمع – حرف تعریف معین)
- Du liebst mich. (تو مرا دوست داری.) (ضمیر شخصی)
- Er hilft ihr. (او به او کمک میکند.) (ضمیر شخصی – توجه: helfen فعل داتیو است، این مثال برای نشان دادن ضمیر مفعولی استفاده شده است.)
- Sie fragt ihn. (او از او میپرسد.) (ضمیر شخصی)
جملات با حروف اضافه مفعولی:
- Der Hund läuft durch den Park. (سگ از میان پارک میدود.)
- Das Geschenk ist für dich. (این هدیه برای تو است.)
- Wir sind gegen den Krieg. (ما مخالف جنگ هستیم.)
- Sie geht ohne ihren Regenschirm. (او بدون چترش میرود.)
- Er geht um das Haus. (او دور خانه میرود.)
- Bis nächsten Freitag habe ich Zeit. (تا جمعه آینده وقت دارم.
- Wir fahren den Fluss entlang. (ما در امتداد رودخانه رانندگی میکنیم.)
جملات پیچیده:
- Ich weiß, dass er das Buch gelesen hat. (من میدانم که او کتاب را خوانده است.) (جمله پیرو با فعل در آخر)
- Obwohl sie müde war, besuchte sie ihre Freunde. (اگرچه او خسته بود، از دوستانش بازدید کرد.) (جمله پیرو با حرف ربط)
- Er fragte mich, ob ich den Film gesehen hätte. (او از من پرسید که آیا من فیلم را دیده بودم.) (جمله پیرو سوالی)
- Die Frau, die ich gestern getroffen habe, ist sehr nett. (زنی که دیروز ملاقات کردم، خیلی مهربان است.) (جمله موصولی)
- Weil es regnete, nahm er einen Regenschirm mit. (چون باران میبارید، او یک چتر با خود برد.) (جمله پیرو سببی)
این مثالها نشان میدهند که حالت مفعولی در ساخت انواع مختلف جملات آلمانی نقش اساسی ایفا میکند و با افعال، حروف اضافه و ساختارهای گوناگون به کار میرود.
تفاوت بین حالت مفعولی (Akkusativ) و حالت داتیو (Dativ)
یکی از سختترین قسمتها برای کسایی که دارن آلمانی یاد میگیرن، فرق گذاشتن بین “حالت مفعولی” (آکوزاتیو) و “حالت داتیو” هست. هر دوتاشون برای نشون دادن مفعول توی جمله به کار میرن، ولی نقش و کاربردشون فرق داره.
حالت مفعولی (آکوزاتیو) بیشتر برای نشون دادن مفعول مستقیم استفاده میشه. مفعول مستقیم اون کسی یا چیزیه که کارِ فعل مستقیماً روش انجام میشه و جواب سوالهای “چه کسی را؟” یا “چه چیزی را؟” رو میده.
در مقابل، حالت داتیو معمولاً برای نشون دادن مفعول غیرمستقیم به کار میره. مفعول غیرمستقیم اون کسی یا چیزیه که به طور غیرمستقیم از کارِ فعل سود میبره یا اون رو دریافت میکنه و جواب سوال “به چه کسی؟” (Wem؟) رو میده.
برای اینکه این فرق رو بهتر بفهمیم، به این مثال دقت کنید: “Ich gebe dem Mann den Apfel.” (من سیب را به مرد میدهم.)
توی این جمله:
- “den Apfel” مفعول مستقیمه و توی “حالت مفعولی” قرار داره، چون مستقیماً داره عمل دادن رو دریافت میکنه (چه چیزی را میدهم؟ سیب را).
- “dem Mann” مفعول غیرمستقیمه و توی “حالت داتیو” قرار داره، چون اون کسیه که سیب رو دریافت میکنه (به چه کسی میدهم؟ به مرد).
علاوه بر این نقشها، یه سری فعلها و حروف اضافه هم هستن که مخصوصاً حالت داتیو رو میخوان. مثلاً فعلهایی مثل:
- helfen (کمک کردن)
- gefallen (خوش آمدن)
- danken (تشکر کردن)
معمولاً مفعولشون توی حالت داتیو میاد. همینطور حروف اضافهای مثل:
- aus (از)
- mit (با)
- nach (بعد از، به)
- seit (از)
- von (از)
- zu (به)
همیشه بعدشون حالت داتیو میاد.
برای اینکه فرق بین این دو حالت رو بهتر بفهمید، این جدول تغییرات حروف تعریف و ضمایر شخصی رو توی حالت مفعولی و داتیو نشون میده:
جنسیت/عدد | حرف تعریف معین (Akkusativ) | حرف تعریف معین (Dativ) | حرف تعریف نامعین (Akkusativ) | حرف تعریف نامعین (Dativ) | ضمیر شخصی (Akkusativ) | ضمیر شخصی (Dativ) |
مذکر مفرد | den | dem | einen | einem | ihn | ihm |
مؤنث مفرد | die | der | eine | einer | sie | ihr |
خنثی مفرد | das | dem | ein | einem | es | ihm |
جمع | die | den + -n | – | – | sie | ihnen |
توجه به این تغییرات در حروف تعریف و ضمایر شخصی، همچنین درک نقشهای دستوری مفعول مستقیم و غیرمستقیم، به زبانآموزان کمک میکند تا بین حالت مفعولی و داتیو در زبان آلمانی تمایز قائل شوند و از آنها به درستی استفاده کنند. به خاطر سپردن افعال و حروف اضافهای که هر یک از این حالات را میطلبند نیز در این راستا بسیار مفید خواهد بود.
موارد خاص یا استثنائات در استفاده از حالت مفعولی
در کنار قانونهای کلی استفاده از “حالت مفعولی”، یه سری موارد خاص و استثنا هم هستن که باید حواسمون بهشون باشه.
یکی از این موارد، فعلهایی هستن که معمولاً مفعول مستقیم میگیرن ولی ممکنه تو بعضی جملهها با یه حالت دیگه بیان. مثلاً فعل sein (بودن) و فعلهای شبیه بهش مثل werden (شدن) و bleiben (ماندن) معمولاً مفعول مستقیم نمیگیرن و بعد از اونا “حالت فاعلی” (Nominativ) میاد.
- مثال: “Er ist ein Lehrer.” (او یک معلم است.) توی این جمله، Lehrer تو حالت فاعلیه، نه مفعولی.
یه سری فعل هم هستن که مخصوصاً “حالت داتیو” میخوان، حتی اگه اولش به نظر بیاد مفعول مستقیم هستن. فعلهایی مثل:
- helfen (کمک کردن)
- gefallen (خوش آمدن)
- passen (اندازه بودن، مناسب بودن)
از این دستهان.
- مثال: “Ich helfe dir.” (من به تو کمک میکنم.) توی این جمله، dir تو حالت داتیوئه، نه مفعولی.
در مورد حروف اضافه هم، گفتیم که بعضیا همیشه مفعولی یا داتیو میخوان. ولی یه سری حروف اضافه هستن که بهشون میگن حروف اضافه دوطرفه (Wechselpräpositionen). اینا بسته به اینکه فعل حرکت به سمت یه جا رو نشون بده یا موقعیت یه چیزی رو تو یه جا، میتونن حالت مفعولی یا داتیو بگیرن. این حروف اضافه اینان:
- an (به، در)
- auf (روی)
- hinter (پشت)
- in (در، به داخل)
- neben (کنار)
- über (بالای، از روی)
- unter (زیر)
- vor (جلو، قبل از)
- zwischen (بین)
اگه فعل نشون بده که یه چیزی داره به سمت یه جا حرکت میکنه (پرسش Wohin؟ – به کجا؟)، از حالت مفعولی استفاده میکنیم. اگه فعل نشون بده که یه چیزی یه جایی قرار داره (پرسش Wo؟ – کجا؟)، از حالت داتیو استفاده میکنیم.
- مثال (حرکت – مفعولی): “Ich lege das Buch auf den Tisch.” (من کتاب را روی میز میگذارم.)
- مثال (موقعیت – داتیو): “Das Buch liegt auf dem Tisch.” (کتاب روی میز قرار دارد.)
یه مورد دیگه هم اینه که بعضی وقتا از حالت مفعولی برای نشون دادن زمان یا مسافت بدون حرف اضافه هم استفاده میکنیم.
- مثال (زمان): “Ich habe den ganzen Tag gearbeitet.” (من تمام روز کار کردم.) “den ganzen Tag” یه عبارت زمانیه تو حالت مفعولی.
- مثال (مسافت): “Der Weg ist fünf Kilometer lang.” (راه پنج کیلومتر طول دارد.) “fünf Kilometer” یه عبارت اندازهگیریه تو حالت مفعولی.
یه چند تا استثنا هم تو شکل اسمها تو حالت مفعولی هست:
- بعضی اسمهای مفرد مذکر که آخرشون به -en یا -el ختم میشه، ممکنه تو حالت مفعولی تغییر نکنن.
- اسمهای خنثی که آخرشون به -chen یا -lein ختم میشه، ممکنه تو حالت مفعولی -s بگیرن.
- تو حالت جمع هم، بعضی اسمهای مذکر ممکنه تو حالت مفعولی پسوند -n یا -en بگیرن.
دونستن این موارد خاص و استثناها کمک میکنه که اشتباه نکنیم و بهتر به دستور زبان آلمانی مسلط بشیم.
نتیجهگیری
در این بررسی کامل، نحوه ساخت جملههایی که مفعول مستقیم دارن توی زبان آلمانی به صورت مفصل توضیح داده شد. “حالت مفعولی” که بیشتر برای نشون دادن مفعول مستقیم به کار میره، نقش خیلی مهمی توی ساختار جملههای آلمانی داره. برای اینکه مفعول مستقیم رو بشناسیم، میتونیم از فعل بپرسیم “چه کسی را؟” یا “چه چیزی را؟“، به حروف اضافه و فعلهایی که مفعول مفعولی میخوان دقت کنیم و همینطور تغییراتی که توی حرف تعریف و ضمایر شخصی ایجاد میشه رو در نظر بگیریم. یه سری حروف اضافه خاص همیشه بعدشون حالت مفعولی میاد و بیشتر فعلهای متعدی هم مفعولشون رو توی همین حالت میگیرن. ترتیب کلمات توی جملههای خبری که مفعول مستقیم دارن معمولاً فاعل-فعل-مفعول هست، ولی فعل همیشه جایگاه دوم رو داره و ترتیب قرار گرفتن مفعولهای داتیو و آکوزاتیو هم قانونهای خودشو داره.
مثالهای مختلفی از جملههای ساده و پیچیده با مفعول مستقیم آورده شد تا نشون بده این حالت چطور توی موقعیتهای مختلف استفاده میشه. فرق بین حالت مفعولی و داتیو، که از طریق نقشهایی که توی جمله دارن و تغییرات حروف تعریف و ضمایر مشخص میشه، خیلی مهمه. برای یادگیری بیشتر و بهتر این موضوع، منابع آموزشی زیادی وجود داره. در آخر هم باید حواسمون به موارد خاص و استثناهایی که توی استفاده از حالت مفعولی هست باشه تا بتونیم به طور کامل به دستور زبان آلمانی مسلط بشیم. درست فهمیدن و دقیق استفاده کردن از حالت مفعولی، یه قدم اساسی برای روون و درست صحبت کردن به زبان آلمانی به حساب میاد.