صرف عبارات در زبان آلمانی

در دستور زبان آلمانی، «صرف» فرآیندی است که در آن اسم‌ها، ضمایر، صفت‌ها و حروف تعریف، بر اساس نقش گرامری خود در جمله، تغییر شکل می‌یابند. این تغییرات، بسته به حالت گرامری (فاعلی، مفعولی، داتیو، اضافی)، جنسیت (مذکر، مؤنث، خنثی) و شمار (مفرد، جمع) اسم یا ضمیر، تعیین می‌شوند. هدف اصلی صرف، انتقال روابط گرامری بین واژه‌ها در جمله، بدون اتکای صرف به ترتیب واژه‌ها است. این ویژگی، زبان آلمانی را از زبان‌هایی مانند انگلیسی، که برای تعیین نقش گرامری به ترتیب واژه‌ها وابسته هستند، متمایز می‌کند. صرف، نوعی تغییر شکل است، مشابه با تغییر شکل افعال که برای نشان دادن زمان، وجه و شخص رخ می‌دهد. اما صرف به عناصر اسمی (اسم‌ها، ضمایر، صفت‌ها، حروف تعریف) مربوط می‌شود، در حالی که تغییر شکل افعال به کنش‌ها ارتباط دارد.

تفاوت آلمانی و انگلیسی در صرف

بینش 1: تفاوت اساسی میان دستور زبان انگلیسی و آلمانی، کاربرد وسیع‌تر صرف در آلمانی به منظور انتقال اطلاعات دستوری است که امکان ایجاد ساختارهای جمله‌ی متنوع‌تری را فراهم می‌سازد.

استدلال:

  • زبان انگلیسی: برای تشخیص فاعل، فعل و مفعول، به طور عمده به جایگاه کلمات در جمله وابسته است.
  • زبان آلمانی: با سیستم صرف خود، از پسوندهای صرف بر روی انواع کلمات برای نشان دادن این نقش‌ها بهره می‌برد.
  • نتیجه: این خصوصیت به زبان آلمانی اجازه می‌دهد تا ساختار جملات منعطف‌تری داشته باشد، زیرا نقش دستوری به پسوند واژه بستگی دارد، نه صرفاً محل قرارگیری آن.

صرف عبارت (Phrasal Declension)

معرفی: اصطلاح «صرف عبارت» (Phrasal Declension)، که یک اصطلاح رسمی و استاندارد به شمار نمی‌رود، به کاربرد اصول صرف بر روی کل عبارات یا گروه‌های کلمات، به جای واژه‌های منفرد، اشاره دارد.

توضیح: این مفهوم به پدیده‌ای دلالت دارد که در آن تمامی اجزای قابل صرف در یک عبارت (مانند صفت‌ها و حروف تعریف همراه با اسم)، به منظور اطمینان از هماهنگی دستوری (توافق در حالت، جنسیت و شمار)، تغییر شکل می‌یابند.

اهمیت صرف عبارت

بینش 2: با وجود اینکه «صرف عبارت» در کتب دستور زبان رایج نیست، درک مفهوم بنیادین آن برای فهم چگونگی عملکرد عبارات آلمانی از منظر دستوری بسیار حائز اهمیت است.

تأکید: این اصطلاح تأکید دارد که صرف، ویژگی عبارات است و هر جزء قابل صرف در عبارت، باید از نظر حالت، جنسیت و شمار، با یکدیگر مطابقت داشته باشد.

استدلال:

  • پرسش کاربر: استفاده‌ی کاربر از اصطلاح «صرف عبارت»، لزوم درک صرف در چارچوب عبارات را نشان می‌دهد.
  • ضرورت توافق: برای حصول اطمینان از توافق دستوری، فهم نحوه‌ی تغییر حروف تعریف، صفت‌ها، اسم‌ها و ضمایر در یک عبارت بر اساس قواعد دستوری، ضروری است.

مبانی صرف در زبان آلمانی: به طور خلاصه، مقوله‌های دستوری اصلی که صرف را هدایت می‌کنند عبارتند از:

  • چهار حالت دستوری (Kasus): حالت اسمی (Nominativ)، حالت مفعولی (Akkusativ)، حالت داتیو (Dativ)، حالت اضافی (Genitiv) و عملکردهای اصلی آن‌ها.
  • سه جنسیت دستوری (Genus): مذکر (Maskulin)، مؤنث (Feminin)، خنثی (Neutrum) و ارتباط آن‌ها با اسم‌ها.
  • دو شمار دستوری (Numerus): مفرد (Singular)، جمع (Plural).

بررسی اجمالی انواع عبارات و صرف:

  • عبارات اسمی (Nominalphrasen/Substantivgruppen): این عبارات که معمولاً حول یک اسم یا ضمیر شکل می‌گیرند، به شدت تحت تأثیر صرف قرار دارند. حروف تعریف، صفت‌ها و خود اسم/ضمیر بسته به نقش دستوری در جمله تغییر شکل می‌دهند.
  • عبارات حرف اضافه‌ای (Präpositionalphrasen): اسم یا ضمیری که پس از حرف اضافه می‌آید، بر اساس حالتی که آن حرف اضافه تعیین می‌کند، صرف می‌شود. هر حرف تعریف و صفتی که در این عبارت همراه اسم یا ضمیر باشد نیز باید به شکل صحیح صرف گردد.
  • عبارات صفتی (Adjektivphrasen): زمانی که یک صفت در چنین عبارتی به صورت وصفی (توصیف‌کننده‌ی اسم) به کار می‌رود، برای هماهنگی با آن اسم صرف می‌شود. با این حال، قیدهایی که صفت را توصیف می‌کنند، معمولاً صرف نمی‌شوند.
  • عبارات قیدی (Adverbialphrasen): در حالی که قیدها در زبان آلمانی عموماً صرف نمی‌شوند، عبارات قیدی که شامل اسم‌ها هستند (به ویژه عباراتی که زمان یا حالت را نشان می‌دهند)، ممکن است جزء اسمی آن‌ها بر اساس نقش دستوری صرف شود.
  • عبارات فعلی (Verbalphrasen): این عبارات که حول یک فعل ساخته می‌شوند، صرف نمی‌پذیرند. فعل صرف می‌شود، اما کل عبارت بر اساس حالت، جنسیت یا شمار دیگر عناصر جمله تغییر نمی‌کند.

مبانی صرف در زبان آلمانی: مورد، جنسیت و تعداد

چهار حالت دستوری (Kasus):

  • حالت اسمی (Nominativ): معمولاً فاعل جمله است؛ کننده یا هسته‌ی عمل (چه کسی؟ چه چیزی؟).
  • حالت مفعولی (Akkusativ): غالباً مفعول مستقیم است؛ کسی یا چیزی که عمل بر آن واقع می‌شود (چه کسی را؟ چه چیزی را؟).
  • حالت داتیو (Dativ): اغلب مفعول غیرمستقیم است؛ دریافت‌کننده‌ی عمل یا کسی/چیزی که عمل به نفع او انجام می‌شود (به چه کسی؟ به چه چیزی؟).
  • حالت اضافی (Genitiv): عمدتاً برای نشان دادن مالکیت یا رابطه‌ی وابستگی به کار می‌رود (مال چه کسی؟ متعلق به چه چیزی؟).

بینش 3: حالت یک اسم یا ضمیر، پسوندهای خاص حروف تعریف، صفت‌ها و خود اسم/ضمیر را در یک عبارت تعیین می‌کند.

استدلال گام به گام: هر حالت مجموعه‌ای متمایز از پسوندهای صرف برای جنسیت‌ها و شمار مختلف دارد. تشخیص حالت صحیح بر اساس نقش واژه در جمله، نخستین گام مهم در اعمال صرف درست در یک عبارت است.

سه جنسیت دستوری (Genus):

  • مذکر (männlich): مرتبط با حرف تعریف der.
  • مؤنث (weiblich): مرتبط با حرف تعریف die.
  • خنثی (sächlich): مرتبط با حرف تعریف das.

جنسیت، یک ویژگی ذاتی اسم‌های آلمانی است و معمولاً باید به خاطر سپرده شود، زیرا بر صرف تمامی واژگان مرتبط در یک عبارت اسمی تأثیر می‌گذارد.

بینش 4: برخلاف برخی زبان‌ها که جنسیت ممکن است مبنای منطقی‌تری داشته باشد، جنسیت اسم در زبان آلمانی اغلب قراردادی است و نیازمند توجه ویژه از سوی زبان‌آموزان است.

استدلال گام به گام: جنسیت یک اسم آلمانی همواره از معنا یا شکل ظاهری آن قابل پیش‌بینی نیست. بنابراین، زبان‌آموزان باید به طور آگاهانه جنسیت هر اسم جدیدی را که با آن روبرو می‌شوند، فرا بگیرند؛ زیرا این اطلاعات برای صرف صحیح در هر عبارتی که آن اسم را در بر می‌گیرد، اساسی است.

شمار (Numerus):

  • مفرد (Einzahl): اشاره به یک نمونه از اسم دارد.
  • جمع (Mehrzahl): اشاره به بیش از یک نمونه از اسم دارد.

شمار یک اسم نیز بر پسوندهای صرف حروف تعریف، صفت‌ها و خود اسم تأثیر می‌گذارد، به ویژه در اشکال جمع.

3. صرف در عبارات اسمی (Nominalphrasen)

اجزای یک عبارت اسمی (Nominalphrase): یک عبارت اسمی معمولاً از یک اسم یا ضمیر به عنوان هسته تشکیل شده است که اغلب با حروف تعریف (معین، نامعین، ملکی) و صفت‌های توصیفی همراه می‌شود.

صرف حروف تعریف (Artikeldeklination): حروف تعریف، تعیین‌کننده‌های مهمی هستند که پیش از اسم‌ها می‌آیند و اطلاعات اولیه‌ای در مورد جنسیت، حالت و شمار آن‌ها ارائه می‌دهند. آن‌ها باید برای تطابق با اسمی که توصیف می‌کنند، صرف شوند.

  • حروف تعریف معین (bestimmte Artikel: der, die, das): این حروف تعریف (“the”) اشکال متمایزی برای هر حالت، جنسیت و شمار دارند و نشانه‌های دستوری روشنی را فراهم می‌کنند.

بینش 5: الگوهای صرف قوی حروف تعریف معین اغلب پسوندهای صرف “ضعیف‌تر” صفت‌هایی را که پس از آن‌ها می‌آیند، تعیین می‌کنند.

استدلال گام به گام: از آنجا که حروف تعریف معین برای تقریباً هر ترکیب حالت، جنسیت و شمار، شکل منحصربه‌فردی دارند، بخش عمده‌ای از اطلاعات دستوری را در عبارت اسمی منتقل می‌کنند. این امر به صفت‌هایی که پس از آن‌ها می‌آیند اجازه می‌دهد تا پسوندهای ساده‌تری (“ضعیف‌تر”) داشته باشند، زیرا حرف تعریف پیش‌تر نقش دستوری لازم را مشخص کرده است.

  • حروف تعریف نامعین (unbestimmte Artikel: ein, eine, ein): این حروف تعریف (“a/an”) نیز صرف می‌شوند، اما اشکال آن‌ها در برخی موارد نسبت به حروف تعریف معین کمتر متمایز است.

بینش 6: صرف کمتر متمایز حروف تعریف نامعین در برخی اشکال، مستلزم پسوندهای صرف “قوی‌تر” صفت‌ها برای نشان دادن کامل حالت و جنسیت اسم است.

استدلال گام به گام: در مواردی که شکل حرف تعریف نامعین به طور منحصربه‌فرد حالت و جنسیت را مشخص نمی‌کند (به عنوان مثال، ein در حالت اسمی مذکر و خنثی)، صفت باید پسوند آموزنده‌تری (“قوی‌تر”) بگیرد تا وضوح دستوری تضمین شود.

  • حروف تعریف ملکی (Possessivartikel: mein, dein, sein, ihr, unser, euer, Ihr): این حروف تعریف (“مال من”، “مال تو”، “مال او” و غیره) نیز صرف می‌شوند و از الگویی مشابه حروف تعریف نامعین پیروی می‌کنند.

بینش 7: حروف تعریف ملکی نیز مانند حروف تعریف نامعین اغلب منجر به صرف مختلط صفت می‌شوند زیرا در برخی اشکال علامت‌گذاری حالت کمتری دارند.

استدلال گام به گام: از آنجا که حروف تعریف ملکی الگوهای صرف مشابهی با حروف تعریف نامعین دارند، آن‌ها نیز همیشه نشانه‌ی واضحی از جنسیت و حالت ارائه نمی‌دهند. در نتیجه، صفت‌هایی که پس از حروف تعریف ملکی می‌آیند اغلب به صرف “مختلط” نیاز دارند؛ از پسوندهای قوی در جایی که حرف تعریف ملکی مبهم است و از پسوندهای ضعیف در جایی که شکل آن مشخص‌تر است، استفاده می‌کنند.

صرف صفت‌ها (Adjektivdeklination): صفت‌هایی که پیش از اسمی که توصیف می‌کنند می‌آیند (صفت‌های وصفی) باید برای تطابق در حالت، جنسیت و شمار با آن اسم صرف شوند. الگوی صرف خاص (ضعیف، قوی یا مختلط) به حرف تعریف یا تعیین‌کننده‌ی قبلی بستگی دارد.

  • صرف ضعیف (schwache Deklination): پس از حروف تعریف معین (der, die, das) و کلماتی که عملکرد مشابهی دارند (مانند dieser, jeder, alle) به کار می‌رود.

بینش 8: صرف ضعیف عمدتاً از پسوندهای -e و -en استفاده می‌کند، زیرا حرف تعریف معین پیش‌تر حالت، جنسیت و شمار را به وضوح نشان داده است.

استدلال گام به گام: هنگامی که یک حرف تعریف معین پیش از صفت می‌آید، اطلاعات دستوری تا حد زیادی توسط صرف حرف تعریف ارائه می‌شود. بنابراین، پسوندهای صفت می‌توانند ساده‌تر (“ضعیف‌تر”) باشند و عمدتاً از -e و -en استفاده کنند، زیرا نیازی نیست بار اصلی نشان دادن حالت، جنسیت و شمار را بر دوش بکشند.

  • صرف قوی (starke Deklination): هنگامی استفاده می‌شود که هیچ حرف تعریفی وجود نداشته باشد یا هنگامی که کلمه‌ی قبلی به وضوح حالت و جنسیت را نشان ندهد (مانند پس از برخی ضمایر یا اعداد).

بینش 9: پسوندهای صرف قوی متنوع‌تر هستند و اغلب شبیه پسوندهای حروف تعریف معین هستند، زیرا خود صفت باید اطلاعات دستوری را منتقل کند.

استدلال گام به گام: در غیاب یک علامت حالت واضح مانند یک حرف تعریف معین، صفت نقش نشان دادن ویژگی‌های دستوری اسم را بر عهده می‌گیرد. این امر از طریق مجموعه‌ی متنوع‌تری از پسوندها (“قوی‌تر”) که از نزدیک پسوندهای صرف حروف تعریف معین را منعکس می‌کنند، به دست می‌آید و اطمینان حاصل می‌شود که اطلاعات لازم در مورد حالت، جنسیت و شمار منتقل می‌شود.

  • صرف مختلط (gemischte Deklination): پس از حروف تعریف نامعین (ein, eine, ein)، حروف تعریف ملکی (mein, dein و غیره) و حرف تعریف منفی kein به کار می‌رود.

بینش 10: صرف مختلط از ترکیب پسوندهای قوی در حالت اسمی مفرد (مذکر و خنثی) و حالت مفعولی مفرد (خنثی) با پسوندهای ضعیف در موارد دیگر استفاده می‌کند.

استدلال گام به گام: صرف مختلط، حد واسطی بین صرف ضعیف و قوی است. از آنجا که حروف تعریف نامعین و ملکی در برخی اشکال به طور کامل حالت و جنسیت را مشخص نمی‌کنند، صفت در آن موارد پسوندهای قوی را برای ارائه‌ی وضوح بیشتر به کار می‌گیرد، در حالی که در موارد دیگر که شکل حرف تعریف مشخص‌تر است، از پسوندهای ضعیف‌تر استفاده می‌کند.

صرف اسم‌ها و ضمایر (Substantiv- und Pronomen Deklination)

  • صرف اسم‌ها (Substantive): خود اسم‌ها نیز صرف می‌شوند، عمدتاً از طریق تغییر در پسوندهایشان، به ویژه در حالت اضافی مفرد و تمامی اشکال جمع.

بینش 11: صرف اسم، اگرچه کمتر از صرف حروف تعریف و صفت‌ها گسترده است، اما برای صحت دستوری، به ویژه در نشان دادن مالکیت و جمع در یک عبارت اسمی، بسیار مهم است.

استدلال گام به گام: در حالی که حروف تعریف و صفت‌ها تغییرات صرف آشکار بیشتری نشان می‌دهند، اسم‌ها نیز پسوندهای حالت و شمار مهمی دارند. این پسوندها به ویژه برای نشان دادن حالت اضافی (مالکیت) و تشکیل جمع، که جنبه‌های اساسی معنا و عملکرد دستوری عبارت اسمی هستند، اهمیت دارند.

  • صرف ضمایر (Pronomen): ضمایر، به عنوان جایگزین اسم‌ها، نیز برای نشان دادن حالت دستوری، جنسیت (در صورت لزوم) و شمار صرف می‌شوند.

بینش 12: صرف صحیح ضمیر برای حفظ وضوح و صحت دستوری، به ویژه هنگامی که ضمایر نقش هسته‌ی یک عبارت اسمی را ایفا می‌کنند یا جایگزین یک اسم پیش‌تر ذکر شده می‌شوند، بسیار مهم است.

استدلال گام به گام: ضمایر جای اسم‌ها را می‌گیرند، بنابراین صرف آن‌ها باید به وضوح نقش دستوری‌شان در جمله و موجودیتی که به آن اشاره می‌کنند را نشان دهد. صرف نادرست ضمیر می‌تواند منجر به ابهام و اشتباهات دستوری شود.

4. صرف در عبارات حرف اضافه‌ای (Präpositionalphrasen)

  • ساختار عبارات حرف اضافه‌ای: یک عبارت حرف اضافه‌ای شامل یک حرف اضافه است که به دنبال آن یک اسم یا ضمیر می‌آید، که ممکن است توسط حروف تعریف و صفت‌ها نیز توصیف شود.
  • نقش حروف اضافه در تعیین حالت: هر حرف اضافه در زبان آلمانی حالت دستوری اسم یا ضمیری را که پس از آن می‌آید تعیین می‌کند.

بینش 13: یادگیری اینکه هر حرف اضافه چه حالتی را تعیین می‌کند برای صرف صحیح عناصر در یک عبارت حرف اضافه‌ای ضروری است.

استدلال گام به گام: حرف اضافه به عنوان یک عامل تعیین‌کننده برای یک حالت خاص عمل می‌کند. پس از تعیین حالت توسط حرف اضافه، تمامی واژگان قابل صرف (حروف تعریف، صفت‌ها، اسم‌ها، ضمایر) در عبارت حرف اضافه‌ای باید بر اساس آن حالت و همچنین جنسیت و شمارشان صرف شوند.

  • صرف اسم‌ها و ضمایر پس از حروف اضافه: اسم یا ضمیر در یک عبارت حرف اضافه‌ای بر اساس حالتی که توسط حرف اضافه لازم است صرف می‌شود. هر حرف تعریف و صفتی که این اسم یا ضمیر را توصیف می‌کند نیز باید از نظر حالت، جنسیت و شمار مطابقت داشته باشد.

5. صرف در عبارات صفتی (Adjektivphrasen)

  • تعریف عبارات صفتی: یک عبارت صفتی حول یک صفت متمرکز است و ممکن است شامل قیدها یا دیگر اصلاح‌کننده‌هایی باشد که صفت را توصیف می‌کنند.
  • صرف صفت‌های وصفی: هنگامی که یک صفت از یک عبارت صفتی به صورت وصفی (مستقیماً توصیف‌کننده‌ی یک اسم) به کار می‌رود، درست مانند یک صفت مستقل، بر اساس حروف تعریف یا تعیین‌کننده‌های پیشین صرف می‌شود (ضعیف، قوی یا مختلط). قیدهایی که صفت را در عبارت اصلاح می‌کنند صرف نمی‌شوند.
  • مقایسه با صفت‌های اسنادی: صفت‌های اسنادی که پس از افعال ربطی مانند sein, werden, bleiben می‌آیند، صرف نمی‌شوند، صرف نظر از اسمی که توصیف می‌کنند.

بینش 14: صرف یک صفت به نقش دستوری آن بستگی دارد: صفت‌های وصفی برای مطابقت با اسم صرف می‌شوند، در حالی که صفت‌های اسنادی صرف نمی‌شوند.

استدلال گام به گام: صرف، سازوکاری برای توافق بین صفت و اسم است. هنگامی که یک صفت مستقیماً یک اسم را توصیف می‌کند (وصفی)، برای نشان دادن این توافق از طریق صرف نیاز دارد. با این حال، هنگامی که یک صفت اسم را به طور غیرمستقیم از طریق یک فعل توصیف می‌کند (اسنادی)، این توافق از نظر دستوری لازم نیست و بنابراین صفت در شکل پایه‌ی خود باقی می‌ماند.

6. صرف در عبارات قیدی (Adverbialphrasen)

  • تعریف عبارات قیدی: عبارات قیدی مانند قیدها عمل کرده و اطلاعاتی درباره‌ی چگونگی، زمان، مکان یا دلیل انجام یک عمل ارائه می‌دهند.
  • صرف محدود قیدها: قیدهای اصیل در زبان آلمانی عموماً صرف نمی‌شوند.
  • صرف اسم‌ها در عبارات قیدی: هنگامی که یک عبارت قیدی با استفاده از یک حرف اضافه و یک اسم ساخته می‌شود (به عنوان مثال، عبارات زمانی)، اسم بر اساس حالتی که حرف اضافه تعیین می‌کند، صرف می‌گردد.

بینش 15: در حالی که خود قیدها تغییرناپذیر هستند، اسم‌ها در عبارات قیدی همچنان بر اساس نقش دستوری، که اغلب توسط یک حرف اضافه‌ی پیشین تعیین می‌شود، تابع صرف می‌باشند.

استدلال گام به گام: قیدها فعل‌ها، صفت‌ها یا قیدهای دیگر را توصیف می‌کنند و رابطه‌ی مستقیمی با اسم‌ها ندارند که نیازمند توافق از طریق صرف باشد. با این حال، هنگامی که یک اسم برای بیان یک مفهوم قیدی به کار می‌رود (مانند زمان یا حالت، اغلب در یک عبارت حرف اضافه‌ای)، همچنان از قوانین استاندارد صرف اسم بر اساس حالت و جنسیت خود پیروی می‌کند.

7. قوانین و الگوهای مهم صرف عبارت در زبان آلمانی

  • توافق (Kongruenz): اصل توافق حکم می‌کند که تمامی بخش‌های قابل صرف یک عبارت (حروف تعریف، صفت‌ها، اسم‌ها، ضمایر) باید از نظر حالت، جنسیت و شمار با یکدیگر مطابقت داشته باشند.
  • نقش حرف تعریف: وجود و نوع حرف تعریف اغلب بر صرف صفت‌ها تأثیر می‌گذارد. حروف تعریف معین منجر به صرف ضعیف صفت، حروف تعریف نامعین و ملکی منجر به صرف مختلط و عدم وجود حرف تعریف منجر به صرف قوی می‌شود.
  • تعیین حالت توسط حروف اضافه: حروف اضافه با تعیین حالت اسم یا ضمیری که پس از آن‌ها می‌آید، تأثیر بسزایی بر صرف عبارت دارند.
  • استثناها و بی‌قاعدگی‌ها: از استثناها در قوانین کلی صرف، مانند صرف n برای برخی اسم‌ها و اشکال بی‌قاعده‌ی صفت‌ها آگاه باشید.
  • عدم صرف برای صفت‌های اسنادی و بیشتر قیدها: صفت‌هایی که پس از افعال ربطی می‌آیند و بیشتر قیدها صرف نمی‌شوند.

نتیجه‌گیری: اهمیت صرف عبارت در زبان آلمانی

  • تأکید بر اهمیت: درک صحیح صرف عبارت برای ساختن جملات صحیح و معنادار در زبان آلمانی از اهمیت بالایی برخوردار است.
  • توضیح سیستم: صرف، روشی نظام‌مند برای نشان دادن روابط بین واژگان در یک عبارت و یک جمله است که به وضوح و دقت کلی زبان کمک می‌کند.
  • اذعان به چالش: تسلط بر صرف عبارت می‌تواند برای زبان‌آموزان چالش‌برانگیز باشد، اما در نهایت گامی ارزشمند در جهت تسلط بر زبان است.
  • تشویق به یادگیری مداوم: پیشنهاد می‌شود از منابع و راهکارهایی برای تمرین و بهبود مستمر در این زمینه‌ی اساسی دستور زبان آلمانی استفاده شود.
اشتراک گذاری
Picture of استاد افروز جهانگیری
استاد افروز جهانگیری

افروز جهانگیری مدرس و متخصص زبان آلمانی و بنیانگذار مجموعه آموزشی "جرمن ترم" و "گروه آموزشی افروز جهانگیری" هستند. ایشان با سال‌ها تجربه در زمینه آموزش زبان آلمانی با تمرکز بر متدهای نوین و کاربردی، به هزاران زبان‌آموز کمک کرده‌اند تا به سطح مطلوبی از تسلط دست یافته و مسیر خود را برای تحصیل، کار یا زندگی در آلمان هموار کنند. تخصص اصلی ایشان در آمادگی برای آزمون‌های بین‌المللی زبان آلمانی (مانند گوته، تلک، ÖSD) و ارائه مشاوره‌های تخصصی در زمینه آوسبیلدونگ و فرصت‌های شغلی در آلمان است.

اینستاگرام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *